زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

ادونتیجز آف میل!

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۰ ق.ظ

مرد باید جذبه داشته باشه،غیرت و ته ریش!

و اینکه،

مرد باشه...مررررررررد

  • . زیزیگلو

انهدام ماوراء

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۱ ق.ظ

نخوابیدن کار من است

من نخواب ترین و شب بیدار ترین و رکورد دار ترین فرد در بیدار ماندن در خوابگاه هستم

و کسی روی دست من نزده...

من حتی رکورد دار ترین فرد در سوزاندن غذا هستم که ینی امروز لوبیا ها را سوزاندم و دیروز نخود ها و سبزی خورشتی را و خورشت سبزی را و چند روز پیش خورشت قیمه را و به همین ترتیب در روزهای گذشته غذاهای گوناگون دیگر را!

دیگر نمیگویم بهتان که امروز میخواستیم ماکارونی بخوریم و وقتی قابلمه را گرم کردم و خاموش کردم و درش را برداشتم دیدم تویش خورشت است، و ماکارونی قابلمه ی بغلی بوده!

بعدش را هم نمیگویم که ماکارانی یخ زده خوردیم و گرمش نکردم دیگر...

عه گفتم!

ینی مثلا حالا شما نمیدانید...!

و فردی ماهر در سوزاندن هستم،مقنعه ام را سوزاندم،و چادرم را ( این چند کلمه ی آخر را با بغض و اندوه بیسسسسیااار بخوانید)


چن روز پیش چادرم سوخت! ساعت 3 نصف شب با اتوی دوستم...

و من ماندم و کلاس هایی که 3 ساعت بعد شروع میشد...

بعدشم نشستم جلوی آینه،چادرم را سر کردم، کلی هم گریه کردم!

از خودم هم در همان حال عکس گرفتم!

جو گیر بودم! همش یک ماه بود خریده بودمش این یکی را  :(

  • . زیزیگلو

هنرهای دستی زیزیگلویی!!

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۳ ق.ظ

من...امروز...خوابگاه!! :)))



  • . زیزیگلو

امروز یکی از بچه ها داشت کنفرانس شاهنامه میداد قسمت بیژن و منیژه

گفت بیژن پیش منیژه بوده بعد لخت بوده!!!

کلاس رفت رو هوا!!

انققققد سعی کردم خودمو بگیرم نشد،

بعد یکی از پسرا گفت چی شد؟من نفهمیدم

بعد حسین( یکی از پسرامون که خیلی حرف میزنه سر کلاس!)گفت بیژن و منیژه تو اتاق تنها بودن!!

رو به دختره  گفت خو داستان منکراتی نگو 

 استادمونم  خانومه...غش بود

دختره گفت خب دیگه نخندین...!!

استاد گفت خب خودت سوژه میدی دستشون ایناهم دست میگیرن...

حالا اومدم محل نذارم..میشد مگه؟!...دیگه غش کرده بودم رو دسته صندلی!

پسر مذهبیامونو که دیگه نگو...پخش و پلا شده بودن رو در و دیوار هلیکوپتری میزدن...!!!

 خیلی چرت و پرت میگه...هر جلسه!

  • . زیزیگلو

بیایید با کم هوش ها مهربان باشیم!

دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۰ ق.ظ

استاد میگوید درصد هوش انسان ها بین فلان عدد تا فلان عدد است

بعد میگوید هرچقدر که کمتر شود عددش،میزان هوش هم کمتر میشود

اولش نابغه است بعد باهوش است،بعد معمولی بعد ...عقب مانده، بعد احمق، بعد....!

من رو به سارا:

هرچقدر میزان هوش کمتر بشه، فحشش رکیک تر میشه!!!  :)))

  • . زیزیگلو

بستنی زیزیگلو یادتونه؟!

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۹ ق.ظ

امروز توی یه مغازه دیدم...

کلی ذوق کردم!


فک میکردم آخرین دونه شون 15 سال پیش تولید شده!!!

+تنها فرقش این بود که این جدیده چشم و دهن نداشت!

  • . زیزیگلو

من این ها را عاشقم!(1)

جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۴۷ ق.ظ

اانقد خوشم میاد ازین پسرایی که وقتی وارد یه جایی میشن بلند میگن: یا الله
حقشونه بپری بغلشون شالاپ شالاپ ماچشون کنی!
حیف که اسلام دست و پای مارو بسته!

  • . زیزیگلو

صرفا جهت رو کم کنی!

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۵۳ ب.ظ


حاجی فک نکنین فقط شمایین که نمیترسین!!



اینم جاشه روی دیوار اتاق!

با دمپایی بابام کشتمش!

  • . زیزیگلو

نقاشی 2

سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۵:۳۳ ق.ظ

ما گه گاهی یک هنری از انگشتمان میریزد و ما آدمی دائما در حال هنر ریزی هستیم!

(خود شیفته هم که طبق معمول من نیستم! خودتانید!!)


  • . زیزیگلو

بوی ماست چگونه میرود از تن آدم؟!

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۵۱ ب.ظ

دوستت بگوید یک چیزی میخواهم،بعد تو هم دلت هوس پرتقال بکند...

از همان پرتقال های سبز و آبدار که دوستت از باغشان آورده!

بعد بروی در یخچال را باز کنی و در یک چشم به هم زدن ماست و ظرف غذای بچه ها را بر روی خودت خالی کنی و بر زمین و دیوار و موکت و کل یخچال از بالا تا پایین و دمپایی ات وشلوارت و بیرون و درون بلوزت!

و هی همه تعجب کنند که حالا ماست چگونه در درون بلوزت رفته دیگر؟؟؟

و هی تا 3 ساعت به ریختت بخندند!

و ازت عکس یادگاری بگیرند!

و بعدش بخواهی بروی حمام و یک نفر تازه رفته باشد آن تو!

بعدش خبر مرگ مرتضی را از tv پخش کنند و همه بدوند بروند سمتش و صدایش کم باشد و هی جیغ جیغ کنند که چرا کم است،

بعد تو یورتمه وار بروی و همچون سوپرمن(سوپروومن!)خودت را به tv برسانی و اشتباهی خاموشش کنی!!! 

و بعد بچه ها از شدت خنده به گریه بیفتند و نگذارند تو تی وی(حوصله نداشتم زبان کیبورد را عوض کنم!) ببینی!

بعد بروی حمام(بعد از اینکه طرف بعد از 4 ساعت درآمد(این روز ها عدد کثرت من 4 است!)) و وختی که تو آن تویی ویژه برنامه ی مرتضی پخش شود و هی با آهنگش بخوانی!) 

(در حمام صدا زیباتر است!)

بهههدش وقتی آمدی بیرون هنوز بوی ماست بدهی!!


  • . زیزیگلو

جسمت را بدرقه کردیم،نه اسمت را...

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۵۹ ق.ظ


مرتضی...

پدرت صدای خوبی داشت،

وقتی روزه ی علی اکبر بالای کفنت میخواند!


  • . زیزیگلو

اینجا به حدیث حاجی رسیدم...

چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۳۶ ب.ظ

از صبح پا شدی غذا نخوردی بچه هاهم دانشگاه...

واست غذا گرفتن از یونی،دوباره رفتن.....تهنایی!

بعد هی از نخوردن غذا فشارت بیفته...ولی بازم میلت نکشه تنها غذا بخوری...


حاجی میگه: یکی از ائمه فرمودن:

ملعونه کسی که تنها مسافرت بره، تنها غذا بخوره، تنها بخوابه...

  • . زیزیگلو

وقتی زیزیگلو بی اعصاب میشود

سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۵:۵۶ ب.ظ

و اصاب مصاب نداشته باشی و از آن روز هایی باشد که دلت بخواهد با یک نفر به شدت دعوا کنی و یک نفر را (ترجیحن پسر) بندازی زمین و با شدت به شکمش لگد بزنی تا داد بزند

از همان داد هایی که وقتی دو تا پسر با هم دعوایشان میشود از خودشان در می آودند و خیلی ترسناک است!




  • . زیزیگلو

ضربان قلبم

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ب.ظ

این تعداد ضربان قلبمه توی یک دقیقه!


+با galaxy s5  گرفته شده

  • . زیزیگلو

اگر شیعه هستید بخوانید نشست امروز را

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۴۹ ب.ظ

امروز یه فیلم دیدیم توی نشست...

اولش نوشته بود گروه شیعیان شاد تقدیم میکند

این گروه شیعیان شاد یه گروهی ان که معتقدن روز عاشورا رو باید جشن گرفت چون زوز ورود امام حسین (ع) به بهشته!

این فیلمه اولش یه دختر بود که با لباسای لختی و زننده با نوحه میرقصید...

فقط چن ثانیه پخشش کرد گفت فیلمش خیلی ناجور و مستهجنه و قابل پخش نیس

بعد استپش که کرد پسرا دادشون رفت هوا!


+شیعیان شاد!

دارن چهره ی اسلامو خراب میکنن...

این از داعش که خودشونو مسلمون معرفی میکنن اینم ازینا...

خدایا چه بلایی داره سرمون میاد؟

  • . زیزیگلو

ما تا آخر ایستاده ایم!

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ق.ظ

دانشگام الان...نشست داریم...ولی ما قصد داریم بایستیم!

مرض داریم!!


+یه وخ زشت نباشه من تو ردیفای اول نشستم!

++الان یه پلیسی اومد یه فیلم مستهجن گذاشت که دوش نوحه بود...استغفرالله...دیدینش شما؟!

+++ما خسته شدیم دیگه...نشستیم!

  • . زیزیگلو

باز هم دبلیو سی!

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۱۸ ب.ظ

امروز گلاب به رویتان من از دستشویی دانشگاه امدم بیران (بیرون!) ،حالا خوبه همه ی همه ی پسرای کلاسمان دم دستشویی خواهران باشن؟؟!!

یک لحظه شکه شدم، قلبم درسته آمد در درون دهانم

خداااا ...اینجا چرا باید صندلی ها کنار دستشویی های ما باشن؟!

 بعد من هم هوووچ به رویم نیاوردم و با یک غروری از جلویشان رد شدم که وقتی خودشان می روند دستشویی با این غرور بیرون می آیند...!!

کلن دستشویی چیز خوبیست به نظرم...

اصلا دانشگاه دارد با دستشوییهایش برایم خاطره ساز میشود...

  • . زیزیگلو

این را با جان و دل ببینیدو بشنوید---رقیه

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۵۰ ق.ظ
  • . زیزیگلو

موقع عکس گرفتن خنده یتان را کنترل کنید!

چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۰۹ ب.ظ

عکس 3در4 بخوای بگیری،

بگه لبخندتو کمتر کن،بعد تو شدید تر بخندی...

بعد هی منتظر بمونه،هی تو خنده ت بند نیاد!

بعد از خنده ت خندشون بگیره!

 

+خیلی سخته موقع عکس 3در4 گرفتن خنده مو کنترل کنم...شما هم اینجورین یا فقط من اینطوری ام؟!

  • . زیزیگلو

معجزه ی امام حسین

يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ب.ظ

سنگی که سر امام حسین(ع)بعد از شهادت بر روی آن بود،

ازین سنگ خون بیرون می آید...

این سنگ حالا در "شام"است

+اینجا

++اینجا

  • . زیزیگلو