زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

۳ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

این داستان: دسته بندی!

شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۰۹ ق.ظ

تازه کتاب علومشو باز کرده بود و داشت با جک و جونورا و دسته بندیشون آشنا میشد؛ در این بین سوالاتی ذهنش رو مشغول کرده بود که لازم میدید بپرسه تا بتونه خانوادش رو طبقه بندی کنه...

آبجی کوچیکه: مامااااان بابا پر داره؟
مامان: نه

آبجی کوچیکه: مامااااان بابا پولک داره؟
مامان: نه

آبجی کوچیکه: مامااااان بابا به بچه های خودش میتونه شیر بده؟
مامان: نه!!

آبجی کوچیکه: پس بابا حشره س

:|

  • . زیزیگلو

چرا به من نگفتی...

چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۲۰ ق.ظ

بعد از دو سال بری وبلاگ بلاگفات اونم به دلیل اینکه کارت بهش افتاده! و اتفاقی یه سر به "وبلاگ دوستان" بزنی... اونجا فقط یه وبلاگ ثبت شده باشه.... و آخرین پستش مربوط به دو سال پیش باشه و تو تازه دیده باشیش...

و بعد از دیدنش مدام با خودت تکرار کنی "چرا به من نگفتی... چرا به من نگفتی؟..."

  • . زیزیگلو

این پست رو یادتونه؟

که خریدای عیدمو برده بودن ایلام...

امروز رسیدم شهرمون؛ از اتوبوس که پیاده شدم چمدونم نبود!

  • . زیزیگلو