به بهشت نمیروم اگر...1
به بهشت نمیروم اگر آنجا "آب سالاد" نباشد.
به بهشت نمیروم اگر آنجا "آب سالاد" نباشد.
قراره سیل بیاد منم توی راه شیرازم ،دانشگاه ها هم اعلام کردن تعطیله. من و این همه خوشبختی محاله اصلا.
+اول اعلام میکنن تعطیله بعد بارون میاد :|
اگر زبونتون لال من مردم بدونید از تشنگی بوده. تو اتوبوس آب نیست. دارم عاشورا رو تصور میکنم. دلاتونو آماده کنید میخوام ببرمتون کربلا :|
نه دیگه نشد... که نمیشه بزاری از در خونه ت ناامید برم. که کرمت نمیذاره. که میدونم حواست به دست دعامه و نمیذاری خالی برگرده...که میدونم هرچقدرم بد، بازم بهم اشتیاق داری. که یادت نمیوفتم ولی دوست دارم. که با اینکه همیشه یادمی و گاهی کاری که نباید، میکنم بازم هستی... پام وایسادی... اصلا افته واست دست رد زدن ... انقدر که بزرگی. درسته نمیگم ولی میبینی که دونه دونه اشکایی که ریختم و پا شدم و رفتم توی سالن و تبدیل شد به هق هق و هر دو دستمو گرفتم جلوی دهنم که صدام این وقت صبح بیدار نکنه کسیو.. که از دلم خبر داری... که قلبم مچاله شده از اتفاقات این چند وقت، که فقط امید توئه که نمیذاره دق کنم، که چی بگم از اینکه خودت بهتر میدونی حال ظاهری رو با دل خراب رو به راه نشون دادن چه سخته...این روزا چشمم به توئه. اومدم در خونه ت... همین روزایی که "در" داغ گذاشته رو دلمون... بی نصیبم نذار...
پرتاب سنگ
سوره قیامت
ممنوع التریبون
و عاشقانه ترین ماه، ماه بهمن بود
فرمانده
شاغل نبودن
هانیه
میک یور موو
دلتنگی
مسجد
فاطمیه
تام ریدل
بهمن/بهمن/بهمن...
+ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
++به مته ی مغز و جارو برقی حروف جهت زدودن این حجم از افکاز نیازمندیم...
کشتی تو مرا با قد رعنای بلندت
ای من به فدای شب گیسوی کمندت
اصلا نرود خواب به چشمان من امشب
از فکر تو و سرخی لبهای چو قندت
شیرین تری از هر چه عسل هر چه مربّا
خیلی نگرانم که مگسها ! نخورندت...
نثری؟ غزلی؟ مستندی ؟ شاه رمانی؟
کاینگونه شده ورد زبان ، بند به بندت!
هر دفعه تو در هر گذری حاشیه سازی
صد قافله صف بسته ز حالات لوندت
هشدار! زمینت نزند چشم حسودان
هرچند که رد کرده بلا، دود سپندت !
می میرم و غیر از نگهت قاتل من نیست
در روز قیامت چه کنی با گله مندت؟؟
نه جان منی، جان به تو دادم ، گله ای نیست
ای من به فدای قد و گیسوی کمندت !
مریم صفری
میگه یادته گاهی میومدین خونمون بعد شب همه یه جا میخوابیدیم و تو شروع میکردی واسمون داستان هری پاتر تعریف کردن؟ اونقدر میگفتی تا یکی یکی خوابمون ببره بعدم خودت میخوابیدی...
+همه ش میگفت بگو مهسا...بازم بگو... بعدم بین تعریف کردنام خوابش میبرد...
+ امشب گفت بمونید... فیلم وحشتناک ببینیم... نگفتم میترسم! گفتم حالا بعدا یه فیلم دیگه بزار میایم ما!
زندگی ماها از آنجایی شروع شد که میخواستیم برای خودمان دانشمندی فضانوردی خلبانی چیزی بشویم و شدیم این. حالا البته دست کممان نگیرید...
مثلا ماها توانایی های بالقوه ای داریم. چه؟ عرض میکنم خدمتتان... همین منی که میبینید ترم اولم را با بدبختی سپری کردم چرا که هر چیز عجیب و غریبی از انسان ترم اولی سر میزند... بماند که موقع ظرف شستن آن هایی را که مال خودش نیست و اشتباهی میشورد دوباره برمیگرداند قاطی ظرف کثیف ها... بامند که تز قیافه اش زتر میزند ترم اولی است... با آن حالت همیشه متعجبش! همین خوده من، ترم اول فوبیای دستگیره ی در داشتم! به هیچ دستگیره ی دری دست نمیزدم! پرسیده بودند از گروهی از آقایان تازه دانشجو شده از همین دانشگاه خودمان...که شما چه میکنید با غذا درست کردن؟ بلدید اصلا؟ فرموده بودن ماکارونی بلی. نحوه ی پختش را هم توضیح داده بودند که یکیشان را بر میداریم شپق میزنیم به دیوار، اگر چسبید که پخته، اگر افتاد یعنی حالا حالا ها باید بپزد! ماها شاید از قیافه یمان دانشجوهای حال نداری باشیم ولی باطنن خیلی حال داریم و عاشق هیجانیم و مسابقات و هرچه که حال بدهد و این ها. از انجمن هایمان مشخص نیست، از سینمایی که به همراه امکانات کامل اعم از دلستر و تخمه و چیپس و پفک می آییم مشخص است دیگر. آدم های چند بعدی اهل حالیم. یک پایمان توی دفتر فرهنگ است، یک پایمان سر کلاس، یک دستمان مشغول فعالیت های بسیج و سرمان گرم سرگرمیمان. سرگرمی های ما چیست؟ سرگرمیهایمان را نمیگویم که نوشتن آن برگه های 3در 4 شب قبل از امتحان است که می اندازیم توی آستینمان که قوت قلب داشته باشیم. خدا شاهد است جهت قوت قلب اند فقط.
ما هم امتحان های خودمان را میدهیم هم سوالات تستی مسابقات آقای "ر" را، هم مسابقات ورزشی آقای "م" را، هم دلمان اردو میخواهد گاهی. ببرینمان اردو. بچه های خوبی هستیم. یعنی قول میدهیم باشیم. با کف و دست و جیغ و هورا که مشکلی ندارید؟ هان؟
+ من اصلا تقلب نمیکنم!
++خیلی اتفاقی چشمم خورد به این متن.واسه روز دانشجو نوشته بودمش... قرار بود ادامه دار باشه و خونده بشه توی مراسم. جاشو با یه متن دیگه عوض کردم.
میگم: پتو رو هرجور روم میندازم باز باد میاد تو...درز داره!
اومده چندتا مشت محکم میکوبه توی بازوم. نگاش میکنم. میگه: عصبانی که بشی دمای بدنت میره بالا :|
یعنی من پام برسه خونه، این خواهر کوچیکه بهم تکلیف میده. آجی 12 تا نقاشی واسم بکش! حالا خدا رو شکر این بار دوتاس ...الان خوابیده و من تا 7 صبح باید دوتا نقاشی واسش بکشم و رنگ کنم :|
گروه شعر البلاگرین رو بهتون پیشنها میدم به جهت شعر های زیبایی که بلاگرایی که عضون قرار میدن ... گروهی با اعضای بلاگر
و بعد از مدت ها مثل امشبی هم مشاعره ی بداهه دارن
کاش هرگز تورا نمی دیدم
این جهان بی بهانه هم غم داشت
زندگی بی تو هم مرا می کشت
این جهنم فقط تورا کم داشت...
به معرفی کتاب های خوب نیازمندیم. دریغ نفرمایید.
+فرمودن: " باز کن این نظراتو دلمون آب شد والا... کتک میخوای ها... غووووووووداااااا" !!
کشته داده مسلسل چشمات ، از کجا حکم تیر میگیری؟
قتل عام یه مملکت بس نیست؟ با چه رویی اسیر میگیری؟
«هانی ملک زاده»
یادمه از بچگی همیشه واسه امتحان آخر حال و حوصله ی هرچی رو داشتم بجز درس. این عادت تا الان که دانشجو هستم هم همراهمه و یه حس غریبیه که همیشه با منه. فردا آخرین امتحانه و من رسما از ترم پنجی در میام و ترم شیشی میشم. بعد از گذشت ترم دو همیشه منتظر ترم پنج بودم؟ چرا؟ چون چ چسبیده به را. خلاصه اینکه از دیشب دارم میگم فردا باید تمام یخچالو از بالا تا پایین بخوریم. امشب بین این همه درس نخوندنا به دلیل امتحان آخری و همون حس غریبی که توضیح دادم همیشه با منه گفتم پاشم برم مسواک بزنم که اگر بین همین درس نخوندتا خوابم برد بی مسواک نمرده باشم. خدا رو چه دیدی آدم از فردای خودشم خبر نداره. پاشدم برم... یه نگاه بش میندازم میگم: مسواک بزنم؟ میگه نههه من کلی چیز تو بخچال دارم باید برام بخوریشون :|
من بزم؟! :/
اگر یک نفر با هم اتاقی هایش دعوایش شد و آمد توی اتاق شما و توانست با کارها، رفتار و حرکاتش و حتی صدایش روی تک تک اعصابتان راه برود ولی شما آدم اهل سازشی هستید و دلتان نمیخواهد این دو روز باقیمانده تا پایان امتحانات حالش را بگیرید و میخواهید بگذارید تا تمام شود ، هندزفری بدون پلی کردن آهنگ جهت بسته شدن دهان طرف مقابل را به شما پیشنهاد میکنیم. وع :/
مامان زنگ زده. میگم گوشیم زنگ نمیخوره، هیچ پیامی هم واسم نمیاد، حوصله مم سر رفته... میگه وقتی اومدی خونه گوشیتو ببر تعمیر... میگم تعمیر چرا؟ میگه واسه زنگ و پیامش که میگی مشکل داره... میگم گوشیم سالمه... کسی یادم نیس فقط!