زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

امروز یکی از بچه ها داشت کنفرانس شاهنامه میداد قسمت بیژن و منیژه

گفت بیژن پیش منیژه بوده بعد لخت بوده!!!

کلاس رفت رو هوا!!

انققققد سعی کردم خودمو بگیرم نشد،

بعد یکی از پسرا گفت چی شد؟من نفهمیدم

بعد حسین( یکی از پسرامون که خیلی حرف میزنه سر کلاس!)گفت بیژن و منیژه تو اتاق تنها بودن!!

رو به دختره  گفت خو داستان منکراتی نگو 

 استادمونم  خانومه...غش بود

دختره گفت خب دیگه نخندین...!!

استاد گفت خب خودت سوژه میدی دستشون ایناهم دست میگیرن...

حالا اومدم محل نذارم..میشد مگه؟!...دیگه غش کرده بودم رو دسته صندلی!

پسر مذهبیامونو که دیگه نگو...پخش و پلا شده بودن رو در و دیوار هلیکوپتری میزدن...!!!

 خیلی چرت و پرت میگه...هر جلسه!

  • . زیزیگلو

نظرات  (۷)

  • مهندس بهشت
  • واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
     چه سوتی اعظمی داده طرف
    پاسخ:
    خیییلیییی ناااااااجور!!!
  • مهندس بهشت
  • کشته مرده ی مذهبیاتونم دی
    پاسخ:
    اونا هم کشته مرده ی تو ان!!!  :)))
  • آقای میم عین
  • خب واقعیت هارو باید گفت D:
    پاسخ:
    خب آره
    ولی نه با این لحن! :))
    نه با این وضع!
    نه سر کلاس مختلط!!!

    حالا دختره هم خودشو زده بود به اون راه همینجور میگفت...!
    :)))

  • پاک باخته
  • بهتره بره خودشو دار بزنه
    واااااااااااااای
    پاسخ:
    خیلی شرم آور بود!
    عصن یه وضی!
    واییییییییییی 
    من الان دارم میز رو گاز میگیرم 
    چقد خوشه این سوتیا تو کلاس :)))))
    پاسخ:
    جات خالی...!
    نبووودییی!!!!  :))
  • سیده (آویزون)
  • به معنای واقعی کلمه پکیدم از خنده!
    اشک از چشمام دار میاد بس که خندیدم!!!!!!
    پاسخ:
    همیشه لبت خندون :)
    شما ازین سوتیا ندین یه وخ!!
    این که جیزی نیست!!من یه خاطره ی بی ادبانه دارم.
    ما یه بار سر کلاس حل نمرین برنامه نویسی که استادش یکی از دخترای ارشد بود بودیم و ما هم 10 تا پسر بودیم با یه دختر.هرچی بنده خدا میگفت کسی چیزی نمیفهمید تا اینکه سوتی داد و خاست اسون تر توضیح بده به یکی ازپسرا گفت:نگاه کن خیلی اسونه میخایم با هم این خونه خالی رو پر کنیم(منظورش بیت بود)و این رفیق ما هم گفت من مشکلی ندارم شما مکان دارین؟!! وکلاس برای بیست دقیقه  ترکید از خنده و از چشای استاده اشک میومد واون یه دختره هم ترسید و رفت!!!
    پاسخ:
    :)))))
    پسره چه جراتی داشته این حرفو زده! البته بستگی داره استاد با جنبه باشه یا نه!
    بیچاره دختره!

    شنیدن کی بود مانند دیدن!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی