زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد» ثبت شده است

خسته بودم...خوابیدم!

جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ
تا حالا دوبار شده سر کلاس به صورت نشسته خوابم ببره... ولی نشده مستقیما سرمو بزارم روی دسته ی صندلی و بخوابم! ولی خب هرچیزی باید یه روز تجربه بشه!
وسطای کلاس استاد گفت یه لحظه من میرم بیرون و برمیگردم زود... منم سرمو گذاشتم روی دسته ی صندلی و فقط چشمامو بستم...!فقط چشپامو بستما!
با کلی صدا زدنم و هی ذکر اسمم رو گفتن و دوتا انگشت توی کمرم فرو رفتن بیدار شدم و دیدن بله! یک سری اشاراتی شده در جهت بیدار شدن من و نفهمیدن استاد...که عکسشون اتفاق افتاده بود و و من بیدار نشده بودم و استاد فهمیده بود!
سرمو بلند کردم و یه نگاه به استاد انداختم که داشت نگام میکرد... دستمو گرفتم جلوی صورتم که اقدامی باشه در جهت شطرنجی شدن... و از لای دوتا از انگشتام به استاد نگاه میکردم :/
بعد از دو هفته دیروز خوابیدم! و این سه هفته ی بعدی از تمام عمرم سخت تر خواهد گذشت!
+ یه جایی خوندم نوشته بود: التماس دعای شهادت... خیلی خوشم اومد!
++التماس دعای شهادت

متاسفانه گوشیم پر شده و نمیتونم عکس و فیلم و صدا آپلود کنم... ولی یادم بیارین حتما یه چیزایی رو نشونتون بدم... انقدر خوبن... خی لی اصن!
  • . زیزیگلو