#میکشی_مرا_حسین
سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۱۷ ق.ظ
گفت:
امیر ضربت خورده بود...بچه هاش دورش جمع شده بودن تو خونه ی زینب...
زینب یه بقچه که مادرش کنار گذاشته بود رو اورد... بازش کرد...
تو دو تا کفن توش بود! یکی واسه علی...یکی واسه حسن...
+بمیرم برات حسین...
الهی...بالحسین...
مادری گفت "بنی" غزلی ریخت به هم
و ردیف سر اولاد علی ریخت به هم