زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

بیاین میخوام براتون ایجاد اشتغال کنم!

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۲۲ ب.ظ

رفته بودم یه جایی به همراه دوستم... یه نفر داشت سخنرانی میکرد... کلی خانوم اونجا بود و یه خانوم تقریبا حدود 50 ساله هم بغل دست من نشسته بود. یه برگه دستش بود که به اونا داده بودن و به ما نداده بودن و منم هی به دوستم میگفتم من ازینا میخوام! وخب چون ما نداشتیم این خانومه داشت اون برگه رو میخوند و منم نگا میکردم و میخوندم...! بعد یهو برگشت نگام کرد بهم گفت چه کاری بلدی؟! به حالت متعجب گفتم ها؟! (داشتم کارایی رو که بلد بودم توی ذهنم ردیف میکردم که مثلا بگم کمی تا قسمتی آشپزی که البته سال پیش هیچی بلد نبودم ولی الان بچه ها تعریف دستپختمو میدن و هیچوقت فکر نمیکردم به این مرحله توی آشپزی برسم و حتی خوابشم نمیدیدم، نقاشی و طراحی، انواع و اقسام مدلای سرخ کردن سیب زمینی اعم از برشته شده، پفکی و...) باز گفت: کار...چه کاری بلدی؟! بعد بدون اینکه اجازه بده من از مهارتام بگم گفت: پرورش قارچ؛ پرورش زنبور :|
یعنی مثلا داشت بهم پیشنهاد میداد! برگشتم یه نگا انداختم به دوستم که داشت ریسه میرفت...! و اونجا بود که من فهمیدم در جمع کسایی ام که اومدن واسه ایجاد اشتغال وام بگیرن! آخه قیافه من به این حرفا میخوره مادر من؟! :/

  • . زیزیگلو

نظرات  (۱۹)

  • بلاگر کبیر ^_^
  • :) اونجا چی کار میکردی پس :|
    پاسخ:
    دعوتم کرده بودن! ولی واسه یه کار دیگه!
    پرورش سیب زمینی سرخ کرده :))
    پاسخ:
    :))) باید فردا برم سر زمین کار کنم!
  • سرباز جامانده
  • :-D شما پرورش پشه بزن
    پاسخ:
    یه کندو پشه میزنم تو اتاقم تو خوابگاه! چی میخورن اونوخ؟!
    اینکه میگن با هم قدت بپر
    دقیقن واس ماست
    واس همیناست
    اصلا یه جامعه بهم میریزه
    پا میشی میری لا لوی کسای که توانایی پرورش قارچ تا دایناسورو کوروکودیلو دارن
    بعد به بی توانمندیت پی میبری
    بعد افسرده میشی
    بعد میای اینجا چیز ناله میکنی
    بعد ما میخونیم انرژیمون میوفته
    بعد کلافه میشیم
    بعد راندمان ساعت کاری مفید کم میشه
    بعد میریم خونه دچاره افسردگی مینور میشیم
    ...
    خلاصه قبل ورود به مجلسی توضیحات گروه سنی و این صوبتاشو بخون جانم
    یه جامعه رو نریز بهم
    :دی
    آیکون چرتو پرت بافی تا کاینات^___^

    شادزی آبدوغخیارخوره جیرجیرک کش0___0
    پاسخ:
    نه واقعا تو به حال خودت افسوس خوردی که پرورش قارچ و زنبور بلد نیستی؟! منم به حالت افسوس خوردم البته! :))
    برو کار می کن مگو چیست کار!
  • سرباز جامانده
  • صبح ب صبح یک کاسه خون بذار براشون.حالا واسچی دعوت شده بودی؟
    پاسخ:
    خون از کجا؟! :))
    کارم داشتن! 
    اگه توی خوابگاه هستید که حس کار فرسنگ ها از شما فاصله داره :)
    پاسخ:
    مخصوصا اگه شیراز یا کنار کلی شیرازی باشی!
    +امروز سر سفره ی ناهار به من میگفتن کسایی که از جاهای دیگه میان اینجا از خودمون تنبل تر میشن! سنگین شده بودم حس سفره جمع کردنم نمیومد...ولی درنهایت خودم جمعش کردم! اصن میخوان یه تیکه ای بهم بندازن که رگ غیرتم باد کنه پاسم کار کنم! اینا همش سیاسته!
    +کار فرهنگی انجام میدیم اتفاقا... ولی سرمزرعه دیگه نمیرسم کار کنم!
  • سرباز جامانده
  • باسرنگ از خودت و دوستات بکش..چیکارت داشتن؟!
    پاسخ:
    سریه به واقع! :)
    سیب زمینی بکار خب
    پاسخ:
    خوشم میاد ایده های نو میدین...! یه بالکن توی اتاقم دارم توی خوابگاه... بی استفاده مونده!
    من برم یکم خاک جمع کنم بیارم تو!
    توی خوابگاه پسرا ، انواع و اقسام قارچ ها را پرورش میدن.خوابگاه دخترا را نمیدونم.البته اتاق ما خیلی بهداشتی و تمیزه ، یه موقع برداشت اشتباهی نشه.خخخ
    پاسخ:
    خوراکی هم هستن؟!ازشون توی سوپ یا پیتزاتون استفاده میکنید؟! یا فقط جهت پرورش ان؟!
  • ساتیا سخی پور
  • خوب بوده بالاخره با این کارش  تشویق نیشی یه کاری بکنی
    پاسخ:
    بله خب! یه کاری! :))
    پرورش زنبور؟؟؟؟ بری که همه رو میکشی:|
    تو همین وبلاگ مینویسی بس هفت پشتمه لازم نکرده بری واسم چیز میز پرورش بدی! والا!
    پاسخ:
    تولو خدا بزار برم واست چیز میز پروش بدم! بگوووو چیکار کنم که راضی شی؟! چیکااار؟!
    البته ما توی خونمون یه دسته زنبور هرررسال میان و مستقیم میچسبن به دستگیره ی در زیرزمینمون! عکسشو نشونتون نداده م؟!
  • زینـب خــآنم
  • اینقد گیر دادی ُ  ب برگه اون خانوم نگاه کردی ، ی فکرایی پیش خودش کرده دیگ !
    چشاتو کنترل کن از این ببعد  : دی
    پاسخ:
    خب منم ازونا میخواستم! همه داشتن!
    حالا پرورش قارچ یه چیزی... ولی پرورش زنبود آخه؟!
    پاسخ:
    موندم چی تو قیافه ی من دید که همچین فکری با خودش کرد! هی یادم میومد هی میزدم زیر خنده...هی جلوی خندمو میگرفتم میگفتم زشته خب! پیشنهاد کار داده...نخند...هی دوباره فرتی خنده میگرفت! ازین خنده هایی که کنترلشون دست خودت نیس!
    نه نشون ندادی:|
    پاسخ:
    عه! یادم باشه نشونتون بدم
    تو قیافت هیچی.....خودت میگی سرتو تا کجا بردی تو برگه....
    بنده خدا چیکار کنه:))
    پاسخ:
    خب دست همه بود... اشکال نداشت منی که ندارم نگاه کنم! اون چیزی اشکال داره که فقط مال یه نفره و همه ندارن ...مثل هنگامی که افراد در جایگاه دستگاه های خود پردازن، یا گوشی افراد... ولی ازینا همه داشتن!
  • گمـــــــشده :)
  • خخخخخخخخخ...
    می گفتی شما کار بده من یاد می گیرم..
    پاسخ:
    به صورت خیلی جدی بهم پیشنهاد داد! قیافه ی من رو به دوربین بود!
    من برم درس و دانشگاهو ول کن پرورش قارچ بزنم...! 
    میگفتی میخوای رستوران بزنی:)))
    خنده های غیر قابل کنترل، اصلا این ی نشونه واسه دزفولی بودنه:))))
    پاسخ:
    :)))
    امروز سر کلاس یکی از بچه ها شیرازی بود و دیگری جهرمی...اونا هم یهو پقی میزدن زیر خنده...حالا نمیدونم اینا هم اینجوری ان یا کمال همنشینی با من درشون اثر کرده!
    یه کارم من برات سراغ دارم :)
    آیباری گیاهان دریایی :)))))))))))))
    پاسخ:
    :/
    من حاضرم توی این کار واسه شما اشتغال زایی کنم!
    من یه عکس ازت دیدم!!!
    به قیافت میخوره تو گشت ارشاد کار کنی:/
    پاسخ:
    همون که توی اون پست بود که سیبیلاش خاکستری بود؟!
    + گشت ارشاد که چیزی نیست! میخوام برم سوریه!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی