زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

همه اش طبل توخالی اید شماها

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۵۲ ق.ظ

بعضی ها هم هستند با هر حرفت با حالت تمسخر روی صندلیشان میخندند و بالا و پایین میپرند در حالی که نه یک لحظه نگاهت میکنن نه شعورشان قد میدهد که با آن سیستمی که رویش سمت خودشان است و هیچ کاری نمیکنند دو دقیقه که تو رفته ای پیششان کار نکنند...

این ها جمله ی "لطفا همکاری نمایید و اقدامات لازم را مبذول بفرمایید" را در حد یک امضا میبینند... این ها وقتی با تمام حرصت بر میگردی با کمال خونسردی بهشان طعنه میزنی که "شماها همه میترسین!" مثل کسانی که دستشان را خوانده ای و حرفی برای گفتن ندارند با همان حالت تمسخر خشک شده بر روی چهره یشان در حالی که از چشم در چشم شدن هم واهمه دارن میگویند: "آره آره ما میترسیم... و آن پوزخند ساختگی آخرش!

  • . زیزیگلو

نظرات  (۹)

  • سیّد محمّد جعاوله
  • زیاد سخت نگیر میگذره
    پاسخ:
    آدم نباید از مسئله ای که توانایی تغییرشو داره ساده بگذره!
    اگه میتونم محیط پیرامونمو تغییر بدم چرا کاری نکنم؟!
    از چی میترسن :/
    پاسخ:
    از اتفاقات پیش رو و از پیشنهادات من! به واقع از پیشنهادات جدید! همه ی انتظارشون از برنامه ها همون مسائل روتین سابقه! بعد برمیگردن میگن به برنامه هاتون تنوع بدین!
    عزیزم شعور یه مسله ذاتیه
    نمیشه به کسی تزریق کرد!
    پاسخ:
    احسنتم! فتبارک الله احسن الخالقین!
  • زینـب خــآنم
  • واکنش دفاعیـهـ دیگ !
    پاسخ:
    حرص میدن آدمو!
    احسنت نقطه ضعفشون رو گیر آوردی نقطه ضعف این آدما ترسو بودنشونه :دی 

    با یه پخ کردن خودشون رو خراب می کنن:))) 

    والا...
    پاسخ:
    صحبت من در جمع سه تن از مسئولین دانشگاه!
    تازه بهشون گفتم امام جمعه هم نیاد سخنرانی کنه، خیلی حرف میزنه :/
    به فلان مسئول گفته بودن بیاد بهم بگه انقدر صریح حرف نزنم!
    شبیه رمان های داستایوفسکی بود!

    * نه داستایوفسکی رو می شناسم و نه رُمان هاش خوندم؛ صرفاً جهت هم دردی با این موردی که نوشتید این نظر گذاشتم :[
    پاسخ:
    داستا یوفسکی که بود و چه کرد؟! :))
    کار فرهنگی یا هر فعالیت دیگه ای تو دانشگاه جز پشیمونی هیچ چیز دیگه ای نداره!

    یه عده مفت خور توی معاونت فرهنگی دانشگاه هستن که پول میگرن تا بار مسئولیت خودشون رو به دوش دانشجو ها بندازن.
    پاسخ:
    دقیقا همین کار فرهنگی بود!  برنامه ریزی واسه گرفتن دوتا مراسم بود...
    میگن مجری از خودتون...کلیپ از خودتون...تزئینات از خودتون،  مطلب هم از خودتون...ما هم فقط امضا میزنیم! بعد میگم فلان کس نیاد یا فلانی بیاد میترسن اونو نیارن بعدا حرف و حدیث پیش بیاد یا اینو نیارن و گفته بشه چرا یه نفر جدید آوردی! و خودمون سخنراااان!!! های دارای سخنرانی کسل کننده و طولانی تر و حوصله سر برنده ی زیادی داشتیم!
    چیییییی شدهههههه؟؟؟؟ کنجکاو شدم://///
    با اینکه بدم ازت میاد ولی غلط کردن تورو مسخره کردن هیشکی جز من حق نداره تورو اذیت کنه
    پاسخ:
    داشتم برنامه میریختم واسه یکی دو مناسبت توی دانشگاه کار انجام بدم و اونجا توی جلسه بودیم و مثلا داشتیم برنامه هامونو میریختیم که اونا قصد به کرسی نشوندن حرفای خودشونو داشتن! یه نفر جدید مسئول یه بخش شده و هرچی میگم مخالفت میکنه و هی حرف خودشو میزنه!
    فدای سرت بابا اره همیشه یه مشت بزدل دیکتاتور هستن که گند بزن به همه چی! من خودم 7-8 تا ایده توپ داشتم تو جلسه گفتم هی گقتن نه نمیشه فلان میشه بهمان میشه. منم کشیدم بیرون از تشکلشون قزمیتاD: 
    اینا نیرو نمیخان کارگر و برده میخان
    پاسخ:
    خواستم با همون سالنامه ای که توی دستمه بزنم و پخش دیوارشون کنم به واقع!
    ولی من کوتاه نمیام!!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی