ازین پسرایی که توی خوابگاه های دخترونه هست...
سکانس اول:
یه دختره هست توی خوابگاه که هیچ شباهتی به دخترا نداره! روز اول که دیدمش حدودا دو ماه پیش بود، ترم بهمنی بود و تازه اومده بود خوابگاه... به محض دیدنش یه لحظه جا خوردم و فکر کردم یه پسر توی خوابگاهه ! در حالی که یه کلاه هم سرش بود و یه تیپ پسرونه داشت بدون هیچگونه آشنایی قبلی یا معرفی خودش؛ پرید جلو و با منه بهت زده دست داد!
امشب اومده بود پیشمون...موهاش کوتاه کوتاه... میگه با منگنه موهامو میزنم... یه بلوز ازینایی که روش عدد داره و مثل مال بسکتبالیستا و فوتبالیستاس تنش بود با یدونه ازین شلوارکای گشاد که پسرا میپوشن...
سکانس دوم:
پکیجمون خراب شده بود و طبق معمول آقای"ن" اومد واسه تعمیر و طبق معمول زد داغونش کرد و گفت یه قطعه کم داره ...فردا میام درستش میکنم...!
و من باید الا و بلا میرفتم حمام!
سکانس سوم:
رفتم توی سوئیت همین دختره اینا... !
+"ز" رو یهو بغل کرد..."ز" جیییغ میکشید میگفت حس میکنم یه پسر داره بهم دست میزنه!
+میگفت از روابط دختر و پسر و ازدواج و اینا هم بدم میاد :| و از این رو سر کلاس دانش خانواده همش خواب بودم :|
+میگفت از لوازم آرایش هم فقط اسم "کرم"رو بلده
- ۹۵/۰۱/۲۰