زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

این داستان، زهرا

سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ب.ظ

صدای پدر گرام از آن یکی حال می آید که یهو با تعجب میگوید: چرا اینوری نماز میخونی؟

و بعد خواهرم با چادر نماز شتابان خنده کنان و پرواز کنان به سمت ما می جهد و هی میپرد و با خنده میگوید: پشت به قبله داشتم نماز میخوندم!


+تازه از دانشگاه بیای...بعد قبله خونتون یادت بره :|

+نمره ی یه درسشو زده بودن خیلی خوشحال بود!

  • . زیزیگلو

نظرات  (۲)

برای اولین بار تو دوران نامزدیم دیروز رفتم خونه مادر شوهر منم هول شده بوده بودم پشت به قبله وایساده بودم.....
در این حد سوتی....
پدر شوهرم میخواست نماز بخونه گفت:بابا حالا من رو کدوم طرف کنم؟:)
چقدر خندیدیم...
پاسخ:
:))))
سوتی در اییین حد اونم خونه نامزد؟! وای وای وای! :))))
میگم یه جلسه معارفه بزارید خودتونو بهش معرفی کنید
حیفه این نابغه است
:)))


شادزی
پاسخ:
فعلا یه جلسه توجیهی گذاشتیم تا بعد ببینیم خدا چی میخواد :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی