زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

یک عدد دانشجو که به مدرسه میرود!

جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵ ب.ظ

همون یه پسری رو هم که ما توی کلاس داشتیم دیگه نمیاد!

دردونه ی کلاس، عزیز دل استادا، گل سر سبد و تافته ی جلو بافته ی جمع نمیاد!

میگم: "انتخاب رشته کردی؟"

میگه: "نه، مرخصی گرفتم با بچه های سال بعد میام! ورودیای جدید بهترن" :|

+ دیگه زین پس حس مدرسه رفتن بهم دست میده!


  • . زیزیگلو

نظرات  (۴)

سلام...
بچه اند دیگه. بره با ورودی های سال بعد، اتفاقا تو دوره لیسانس، خیلی حس بدی است که ادم چندسال از همدوره هاش بزرگتر باشه. دوره ارشد ودکترا اصلا مهم نیست...
پاسخ:
سلام
آره حس خوبی نیست!
خودم دارم تجربه ش میکنم!
البته با فاصله سنی 1 و با بعضیا دوسال!
واااااای
خوش بحالش
یه پسر و 50 تا دختر!!
چه حالی میده!!
کاش من بجاش بودم:/D
کلاسای ما که 40 تا پسرن و 10 تا دختر
پاسخ:
نه بیچاره خیلی گناه داشت... خودش همش تنها بود بعد استاد که آنتراک میداد میرفت توی سالن در و دیوار سالنو نگاه میکرد! :)))
از هممونم کوچیک تر بود!
ما که هواشو داشتیم ولی اون یکم معذب بود!
استادا هم خیلی تحویلش میگرفتن!
بعدشم ما همش 8 _9 نفریم، نه 50 تا!
  • اسی بولیده
  • زی زی جان! دلبندم! تافته ی جدا بافته درسته!

    جلو بافته چیه؟؟:))))

    دیگه نگیااااااا...

    پاسخ:
    ععع! راس میگی؟
    همیشه درگیر این بودم که جدا بافته س یا جلو بافته! :))))
    ممنونم که روشنم کردی ؛)))
    سلام
    خخخ اوخی پس کلاستون دخترونه شد رفت پی کارش
    طفلی چقدر احساس غربت میکرده بین شماها خخخ
    پاسخ:
    سلام
    ولی الانم دلش تنگ شده واسمون!
    گه گاهی پیام میده به بچه ها و حالی میپرسه :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی