زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

لعنت به تب و ترس و تاریکی و تنهایی!

جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۲۴ ق.ظ

خیلی خوابم می آید

امروز بچه ها حرف های ترسناکی زدند که من فقط جیغ میکشیدم که دیگر نگویند و چون میترسم بعد برایتان میگویم،

گلویم میسوزد و تب دارم

باد شدیدی دارد کل ساختمان خوابگاه را میلرزاند که با وجود اینکه خیلی خوابم می آید،هی میخوابم هی با صدای باد از خواب میپرم...طوفان شدید است...

از این وحشتناک تر برق رفته...من هم وحشت زده از تاریکی، پاشدم آمدم اتاق بغلی یکی از بچه ها را بیدار کردم تا مثلا پا به پایم بیدار باشد که نترسم ولی خوابش برد...

بعد الان یک لحظه نگاهش کردم چشمانش باز بود و به من خیره نگاه میکرد،یک لبخند هم روی لبش...یا خدا!

چراغ قوه ی گوشی ام روشن است و از این میترسم که شارژم تمام شود و در تاریکی مطلق فرو بروم...

خدایا تو را به جان عزیزت زود تر صبح شود!!


+صداهای وحشتناکی می آید...

  • . زیزیگلو

نظرات  (۱)

  • سعادت سلیمانی
  • داری شوخی میکنی دیگه؟؟؟
    :)
    پاسخ:
    شوخی کدومه؟
    من شب نفمیدم چجوری خوابم برد توی اون شب منحوس
    من از ترس مردم و زنده شدم بعد شما میخندی؟!
    :|

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی