زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

گم شدن یک چیزی! 2

دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۴۹ ق.ظ

بعد سریع یک آژانس بگیری و خودت را برسانی دانشگاه...

پرنده هم پر نزند آن روز در حیاطش...

بعد یکی از پسر های دانشگاه را که تا الان ندیده بودی را از دور ببینی دارد میآید سمت تو؟بعد دستش را نگاه کنی ببینی آیا این همان است؟آیا کیف پولت در دستش است؟!

بعد ببینی فقط یه برگه ی بزرگ در دست دارد

بعدتو هم مطمئن شوی که طرف خودش نیست و برای اینکه خودت را از آن فضای دو نفره ی حال بهم زن رهایی ببخشی،گوشی ات را در بیاوری و خودت را با آن مشغول کنی

بعد همین که می آیی از کنارش بگذری و از کنارت بگذرد،یکهو صدا بزند:خانم..بعد تو با تعجب سرت را بیاوری بالا و بگویی بله!

و ببینی کارت دانشجوییت را گرفته سمتت.

بگوید این مال شماست و تو تایید کنی

و بعد کیف پولت را بدهد

(کیف پولو پشت اون برگه بزرگه قایم کرده بود!)

بعد تو هی تشکر کنی و برای اینکه خودت را رهایی ببخشی بگویی من اصن یادم نبود که کیفمو گم کردم!

بعد طرف دوسه قدم برود بعد برگردد بگوید حالا مدارکو چک کنید ببینید درسته؟!

بعدتو باز هم هی تشکر کنی و هنوز بررسی نکرده بگویی بله

بعد بخواهی تو هم بروی دم در دانشگاه ولی چون کسی نیست و خودت و خودش تنهایید و دلت نمیخواهد با هم،هم قدم بشوید

هی دور بخوری در دانشگاه یکم،و بگذاری دور شود 

همین که مطمئن شدی رفته،زنگ بزنی آژانس و آرام آرام بروی سمت در دانشگاه

بعد که رسیدی ببینی نه آژانس آمده،نه طرف رفته!

بعد دوباره خودت را با گوشی ات سرگرم کنی

بعد از چند دقیقه برگردد بگوید چک کردین مدارکو؟ درست بودن؟

بعد تو باز هم تشکر کنی و بگویی بله!

(حالا درسته که مدارک درست بودن ولی همه رو بهم ریخته بود،منو هم از روی عکسم شناخت!)

بعد بیاید بگوید ببخشید میتوانم یک چیزی از شما بپرسم؟

بعد بگوید شما قصد تزدواج ندارید؟!

:/

بعد تو بگویی خیر!

بعد آژانس بیاید و بروی خوابگاه


این مورد آخر را الکی گفتم! 

همین با آژانس رفتن را منظورم است!

شوخی کردم!

با آژانس رفتم اما قضیه ی خواستگاری من درآوردی بود!

میخواستم هندی بازی در بیاورم

میدانید چرا؟!

نه اینکه ایرانی بازی هایم تماهم شده،و امتحاناتم،و شب بیداری هایم...

و خوشم کلن،از این جهت :)


  • . زیزیگلو

نظرات  (۱۴)

  • مهندس بهشت
  • خدا شفات بده من فکر کردم واقعا ازت خواستگاری کرده کله خراب
    پاسخ:
    از کجا میدونی خواستگاری نکرده؟!
  • مهندس بهشت
  • خودت نوشتی بالام
    پاسخ:
    خب اوی که نوشتم مال چن وقت پیش بود...ولی من الانو میگم!
    سلام
    دوست عزیز
    وبلاگت خیلی خیلی قشنگه 
    امیدوارم موفق باشید.
    پاسخ:
    قشنگی از خودتونه!
    علیک سلام
    :)))
    پاسخ:
    ؛)
    علیکمسلام جناب س!

  • مهندس بهشت
  • ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا پس توام اولین خواستگارو در یونی پیدا کردی وای خیلی بده من الان نمیدونم چه خاکی بریزم سرم طرف هم رشته ای منم هست وای اصلا خیلی بده خیلی
    پاسخ:
    اولین نیست البته
    ولی هم رشته ای بودن که افتضاحه!
    ما تو کلاسمون فقط 1پسر داریم که اونم از هممون کوچیکتره :))
  • ** معتکف**
  • :)))

    رسییدن بخیر
    پاسخ:
    ممنااان :)))
    خخخخخخ باحال بود :))
    پاسخ:
    :)) 
    تیما چینی شدی؟؟!!
    خدااااااااااایاااااااااااااااااااااا
    از دست تو

    رمز می خوام 
    پاسخ:
    الان میام میدم بهت رمزو :)
  • مهندس بهشت
  • خجالت نمیکشی رمزو تقدیم نکردی والا؟
    پاسخ:
    خجالت سخت بود یه چیز دیگه کشیدم!
    میام میدم بهت :)

    :)))))
    پیوندتان مبارک گولو!
    میشه منم رمز؟!!!! (آیکون گربه ی شِرِک)
    پاسخ:
    فرزانه...؟
    من کجا برات نظر بذارم و رمز بدم؟!
    تو که همه ی نظراتتو بستی...
  • آقای میم عین
  • آخرش جالب شد!
    پاسخ:
    :))
    ادامه داره هنو
  • مصطفی فتاحی اردکانی
  • خدا بیامرزدش
    پاسخ:
    کیو؟!
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • هه
    شما همینجور شکه شدنارو ادامه بده یوقتی از شوک درمیایی
    :)
    پاسخ:
    :)
    بعید میدونم!
    سلام...
    منم رمز....!!!!
    پاسخ:
    سلام
    باشه :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی