زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

برگشته ای با حال و روز بهتری از من

جمعه, ۳۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۰۱ ق.ظ

فرمانده برگشت... بعد از 35 سال

سی و پنننننننج سااااااال انتظار مادر...

#شهید_غلامحسین_دیمی


کرم گوش امشب:

یه مدینه، یه بقیعه، یه امامی که حرم نداره...

  • . زیزیگلو

نظرات  (۵)

  • ۳۰ تیر ۹۶ ، ۱۰:۴۳
  • ف. ن
    • خط اول رو که خوندم به اصطلاح خودمون، دلم ریخت.
    فکر کردم حاج احمد متوسلیان رو میگی. نه اینکه خیال باشه. نه اینکه یک متن رویایی نوشتی، بلکه فکر کردم حتما اتفاق افتاده و چون از دیروز اخبار رو چک نکردم اینجوری غافلگیر شدم.
    اما انگار، ما کلی متوسلیانِ برنگشته داریم....
    پاسخ:
    ما کلی متوسلیان نیومده داریم و کلی چشمای منتظر...
  • ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۸
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
    • آدمی که منتظر است، هیچ نشانه خاصی ندارد
    فقط با هر صدایی بر میگردد!
    پاسخ:
    دوتا از بزرگترین دردا انتظار و بلاتکلیفیه...
  • ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۲۲
  • پاک باخته
    • اولش از شوق اینکه حتما خبری از حاج احمد متوسلیانه زبونم بند اومد
    پاسخ:
    ف.ن هم همین فکرو میکرد. بخون کامنتشو...  :)
  • ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۴۵
  • دکتر سین
    • من موندم جنس قلب مادرا از چیه...؟!
    پاسخ:
    گاهی با خودم فکر میکنم من اگر روزی جای مامان بودم نمیتونم از چیزی که دوسش دارم بگذرم و به بچه م بدم! مامان میگه فکر میکنی... بزار مادر شی میفهمی من چی میگم!
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۴۲
  • ته خطی ...
    • انتظار سخت و کشنده س 35 سال خیلیه خیلی
    پاسخ:
    یعنی توی دهه ی چهارم انتظار کشیدن واسه رسیدن یه نفر...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم