زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

شعر و غزل چه داری؟ 9

سه شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۴۸ ب.ظ

خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی

بشنود یک نفر از نامزدش دل برده


مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی

که به پرونده ی جرم پسرش برخورده


خسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ

بین دعوای پدر مادر خود گم شده است 


خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق 

که پس از بخت بدش سوژه ی مردم شده است


خسته مثل پدری که پسر معتادش

غرق در درد خماری شده فریاد زده


مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس

 پسرش پیش زنش بر سر او داد زده


خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم

 دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است


 مثل مردی که قسم خورده خیانت نکند

زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است


خسته مثل پدری گوشه ی آسایشگاه

 که کسی غیر پرستار سراغش نرود


خسته ام بیشتر از پیر زنی تنها که 

عید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود


خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید

 غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است


شده ام مثل مریضی که پس از قطع امید

در پی معجزه ای راهی مشهد شده است...


علی صفری

  • . زیزیگلو

نظرات  (۶)

چقدر این شعر رو دوست دارم. عالیه یعنی.
عالی
عالی
عالی

پاسخ:
این شعر هم تعریفتونو میکرد!
خیلی قشنگ بود ... مرسی !!!
پاسخ:
خواهش میکنم عح :))

شده ام مثل مریضی که پس از قطع امید

در پی معجزه ای راهی مشهد شده است...



پاسخ:
منم دوست داشتم این بیتو
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • قشنگ بود 
    پاسخ:
    قربانت :)
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • خسته نباشی..
    پاسخ:
    درمونده نباشی جوون!
    فضا سازی برای آخرش خیلی خوب بود...خودتون گفتید؟
    پاسخ:
    نه
    اسم شاعر رو ذکر نکردم چون نمیدونستم شاعرش کیه
    تهش خیلی خوب بود!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی