زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

شعر و غزل چه داری؟ 3

پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۱۵ ق.ظ

پشت رُل، ساعت حدودا پنج ، شاید پنج و نیم

داشتم یک عصر بر می گشتم از عبدالعظیم


ازهمان بن بست باران خورده پیچیدم به چپ

از کنارت رد شدم ، آرام گفتی: مستقیم!


زل زدی در آینه اما مرا نشناختی

این منم که روزگارم کرده با پیری گریم


رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند

رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم


بخت بد برنامه موضوعش تغزل بود و عشق

گفت مجری بعد" بسم الله الرحمن الرحیم" :


یک غزل می خوانم از یک شاعر خوب و جوان

خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم:


"سعی من در سربه زیری بی گمان بی فایده ست

تا تو بوی زلفها را می فرستی با نسیم"


شیشه را پایین کشیدی رند بودی از نخست

زیر لب گفتی خوشم می آید از شعر فخیم


موج را تغییر دادم این میان گفتی به طنز:

"با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم"


گفتم آخر شعر تلخی بود ،با یک پوزخند

گفتی اصلا شعر می فهمید!؟ گفتم: بگذریم...


کاظم بهمنی

  • . زیزیگلو

نظرات  (۷)

حاج کاظم...
مرسی انتخاب.
عالی.

پاسخ:
چاکر دایی با دمپایی
سر صبی چسبید! :)
پاسخ:
چه خوب :)
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • آخییییییییییییییییییییی 
    چقددددددددددددددددددر خوب بود :(((((
    پاسخ:
    حالا خودتو ناراحت نکن :))
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • بگذریم..
    پاسخ:
    باشه!
    چه عجب ساعت 5 صبح گذاشته نشده این پست ((: 
    پاسخ:
    خیلی اتفاقی خواب بودم!
    سر پیچ سمت چپ بگی مستقیم راه به اندازه این تغزل طولانی نیست
    پاسخ:
    پیاز داغشو زیاد کرده همه ش!
  • بلاگر آرام
  • خیلی قشنگ بودا خییییلی*-*
    پاسخ:
    ^_^

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی