زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

من و این همه خوشبختی محاله

يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۱۴ ق.ظ

من باید اینجا باشم. سیل هم باشه. تعطیلی کلاسا هم باشه. خواب تا لنگ ظهر باشه. بی حوصلگی و سر رفتگی باشه. بعد شهرمون حسن عباسی باشه. کسی که دلم میخواست دوباره پای صحبتاش بشینم.صبحش نشستی با دانشجو ها باشه، شبش سخنرانی توی مسجدمون باشه...مسجد توتونچی...

خلاصه زوووور داره... دارم خودخوری میکنم!


+ هر صبح تماسی از خونه دارم که آیا زنده م یا بر روی امواج خروشان سیل در حال جابجا شدنم؟!


+خواهر کوچیکه زنگ زده خیلی خوشحال میپرسه آجی کی میای؟ میگم دوهفته ی دیگه. این همه ذوق زدگی ازش بعید بود! میپرسم چی شده؟ میگه هیچی؟ بیشتر اصرار میکنم. میگه بادمجون خریدیم! سه هفته خونه بودم هررروز که پا میشدم میگفتم میخوام بادمجون شکم پر درست کنم برید بخرید... امروز خریدن ظاهرا! :دی خانواده چندباری هشدار داده بود که برامون به عنوان عصرونه درست کن...ما خودمون شام درست میکنیم :| نمیدونم چرا به من ایمان نمیارن :|


+ وقتی گفتم دو هفته ی دیگه میام یاد وقتی افتادم که خیلی کوچولوتر بود... مهد کودک هم نمیرفت. کیوی خریده بودیم. رفته بود توی کابینت قایمشون کرده بود به عنوان آذوقه ی زمستونمون :|

یادمه بعد از مدت ها که فصل کیوی هم گذشته بود چندتا توی فریزر دیدیم. اونجا هم جاسازی کرده بود :|

  • . زیزیگلو

نظرات  (۱۰)

چقدر این خواهرت بامزه ست :)))
یاد پستهای قدیمت افتادم! بیشتر از این پستا بذار :)
پاسخ:
کمتر پیششونم ولی چشم :)
  • محمد ابراهیمے
  • چقدر نکین است! حرفهای خواهرت را می‌گویم.
    پاسخ:
    متشکرم و سپاس...!
    نکین؟!
    خخخ
    سیلم داستانی شده
    پاسخ:
    سیلم؟!
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • چه آینده نگره:)
    پاسخ:
    واسه آینده ش برنامه داره!
  • بلاگر آرام
  • کیوی تو فریزر:‏|‏ عجب
    پاسخ:
    میدونم عجیبه ولی خوشمزه هم شده بود :|
    آذوقه زمستون؟!!!
    آذوغه؟!
    یاد این شعر افتادم که بابا بزرگم می خونده واس بابام (من ندیدمش اصلا!)
    بنوش و بپوش و ببخش و بده
    برای دگر روز چیزی بنه
    مبادا که در دهر دیریستی 
    مصیبت بود پیری و نیستی!

    یعنی خیلی باحاله آبجیت! ذخیره روز نداری، ننه!

    پاسخ:
    چه شعر قشنگی... خدا رحمتشون کنه... این قدیمیا هم خرفای خوبی میزدن...
    الانم بادمجونا و کلی ادویه و چندتا چیز دیگه رو ذخیره کرده تا 3 هفته س دیگه من برم خونه! 
    عجب ضدحالیه وژدانن ://
    پاسخ:
    در حرف نگنجد غم درماندگی ما
    :)
    پاسخ:
    :)
  • بئاتریس‍‍‍ــ ــ ـ
  • تو فریزر ... :-))
    خدا حفظش کنه :-)
    پاسخ:
    فداک :)
    خدا این آبجی کوچیکا رو از شما و گندوم نگیره :))
    .
    حسن عباسی رو هم از نزدیک یکی دوبار دیدم هم کلیپ هاش رو. زیاد ازش خوشم نمیاد. نمیدونم چرا!
    از اون تیپ آدماست که مثلا زمان افتتاح فلان کارخونه با ماشین داشته از خیابون کناری میگذشته بعد میاد میگه من فلان کارخونه رو افتتاح کردم! من ساختمش! البته این یک مثال بود. منظورم حرف هاشه.
    پاسخ:
    ممنون سلامت باشین :)
    کلا آدم عجیبیه. ولی حرفاش در مورد نظام و رهبری رو خیلی قبول دارم. 
    گاهی چیزای عجیب و غریبی هم میگه. اسمشو توی ویکی پدیا سرچ کنید چند نمونه از نظرات عجیبشو واستون میاره.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی