زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

فانتزی دخترا!

دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ق.ظ

میگه: مهسا میدونی چی دلم میخواد؟!
میگم: که یه روز حالت بد شه بری بیمارستان؛ بهت زنگ بزنه، دوستات جواب بدن گوشیتو و بهش بگن حالت بده و بیمارستانی. بعدم نگرانت شه به سرعت خودشو برسونه بهت و کلی قربون صدقه ت بره و حواسش بهت باشه...
میگه: عههه آره از کجا فهمیدی؟!
میگم فانتزی همه دخترا همینه! اولین نفری نیستی که اینو میگی =))

+یکی از بچه ها ترم پیش میخواست یه بلایی سر خودش بیاره که بره بیمارستان که بعد نامزدش بیاد پیشش! قاطی کرده بود! یه بارم گفت به نامزدم دروغ بگین من بیمارستانم تا بیاد پیشم!

  • . زیزیگلو

نظرات  (۱۵)

عجب!
دنیای عجیبیه اصلا!
شایدم دونیای عجیبیه!
فک کن!
رفتم تو خودم اصلن!
پاسخ:
=)) عجیبا غریبا!
  • بلاگر آرام
  • نه فانتزی من اینجوری نیس چیه باو بیمارستان. مال من اینجوریه که یه روز من بخوام همسرمو غافلگیر کنم برم اونجایی که اون هست اونم در همون حال بخواد منو غافلگیر کنه بره جایی که فک میکنه من هستم بعد جفتمون که رسیدیم ز بزنیم بفهمیم هرکدوم اومده پیش دیگری:))) خیلی قشنگه هاااا
    پاسخ:
    اگه بخوام خیلی عمیق شم درسته همو نمیبینید ولی بازم یه حس "من بیشتر از تو به یادتم!" توشه!
  • محمدرضا عاشوری
  • :|
    پاسخ:
    :/
  • پرتقالِ دیوانه
  • عاشقی چه بلاهایی که سر آدم نمیاره:دی
    پاسخ:
    عشق خودش بلاس اصلا!
    ی هم اتاقی داشتم اینکارو کرد و شب یلدامو زهر مار کرد.. ما هم حالشو گرفتیم ب پسره زنگ نزدیم... یکم شبیه فیلمای کره اییه..
    پاسخ:
    شمام زهرمارش کردین!
  • زهرا هستم
  • :| شفا نمیده ِ ک ِ
    پاسخ:
    :|
    :))))))
    عخیییی
    پاسخ:
    :دی

    :(

     

    فک کن اون بیمارستان بوده یا یه جای بدتر و تو اصلا خبر نداشتی!

    فانتزی از این دراماتیک تر؟

    پاسخ:
    اتفاقا منم یه مدت پیش رفتم دکتر و انقدر حالم بد بود که سه روز بعد با حالی به غایت بدتر رفتم و دوتا سرم و 4 تا آمپول زدم ... از آب و هواس... میفته آدم. ما هم یارمون! نبود کنارمون... فانتزیشم نکردیم...

    کجا بود یارتون؟ که نبود کنارتون...

    خبر داشت از حالت؟

    پاسخ:
     رفته واسم گل بچینه :))
    ... خبر؟ فکر نکنم!
  • آقاگل ‌‌
  • مثلا از طبقه چهارم پنجم خوابگاه بپره پایین! به نظرم پیشنهاد خوبی باشه.
    یا اینکه مثلا بره بپره زیر کامیون! 
    فانتزیه دیگه! بالاخره آدم که نباید آرزو به دل بمونه که! :))

    پاسخ:
    فانتزیش یه جوری باشه که نمیره :|
    این چه یاریه که نه هستش و نه از حالت خبر داره؟
    پاسخ:
    همه یارا که عین هم نیستن...یار ما خاصه!

    خوشبحالتون پس!

     

    احیانا فقط اون از حال شما خبر نداره یا شما هم از این یار خاص خبر ندارین؟!

    پاسخ:
    چقد میپرسی :/
    من این ناشناسه رو میشناسم:دی
    پاسخ:
    کمک بزرگی بهم میکنی اگه بگی که کیه
    + این پروفایل چیه!!!! من فکر میکردم پسری! :دی

    میخوام یارت رو بشناسم

     

     

     

     

     

    @alone ##

    کیه؟ :)))))

    پاسخ:
    ایشون alone هستن...یه بلاگر :|
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • حالا که فک می کنم می بینم فانتزی منم بوده:)))) البته در سنین جوانی، الان که دیگه از من گذشته:)))
    پاسخ:
    این فانتزی یه وختی گردن همه رو میگیره :دی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی