زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

شب نویسی

پنجشنبه, ۹ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۰۸ ق.ظ

امروز برای صدمین بار صفحه ی مدیریت وبلاگ رو باز میکنم... میخوام بنویسم.. ولی دست و دلم به نوشتن نمیره... نوشته هام یه جوریه که نمیخوام! یه مدلی که دوست ندارم! پاک میکنم و از نو در مورد یه چیز دیگه مینویسم و باز خوشم نمیاد. کار ما وبلاگ نویسا گاهی بدجور گره میخوره! شبیه دراز گوش پوست مخملی خاکستری رنگی که زیر بارون با پای چپی که میلنگه و چشم راستی که نمیبینه و توی یه چاله ی آب سرد با اون همه بار گیر کرده! البته بلا نسبت شما... که یه وقت این پست نشه عین اون پست آقاگل که بدجور خورد به تیپ و تاپ همه که زدن و بستن و قهر کردن و دعوا شد و پشه منو زد و تورو خورد و اینا! دنیا جای بدی نیست... با اون همه بدیاش ولی گاهی هم قشنگ میشه... با هم دوست باشیم! :)


+گاهی دلم میخواد خدا بیاد پایین بغلش کنم... به قول یه نفر که میگفت: خدا به ما نزدیکه...همونطور که میگه نزدیک تر از رگ گردن... این ماییم که از خدا دوریم... ما هزاران سال از خدا دوریم... واسه همینه میگن اگر دعا دارین به ائمه قسمش بدین که کارتونو زودتر راه بندازه! که سرعت کانکت شدنتون بیشتر شه... که میگن بین دوتا صلوات باشه که کل 14 معصوم واسطه شن... !

چقدر سربه زیر بود... 

#سید_علوی

  • . زیزیگلو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی