زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

فیلم های وحشتناک!

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۶ ق.ظ

داشتم پست وبلاگ یکی از بچه ها رو میخوندم که فیلم آنابل رو دیده بود و خوابش رو ایضا!

و من خدا رو شکر کردم که توانستم بر نفس خویش فائق آماده و همراه خواهر فیلمو نبینم! پارسال همین موقع ها بود...همون 30 ثانیه ی اول فیلم و همون یه جمله ی اولش که نوشته بود" ماجرای این فیلم بر اساس یک داستان واقعیست" باعث شد که قبلش سکته رو زده و کلا بیخیالش بشم. دوسه تا صحنه ای رو هم که خواهرم موقع ترسش با پرسش من که میگفتم :"تو را چه شده؟" مواجه شد و در جواب سوالم برام تعریف کرد کافی بود...!

اصلا همون فیلم "کینه 2" رو که دیدم ، از اثراتش این بود که تا سالها همش زیر میز رو نگاه میکردم! یکی از صحنه هاش مربوط به زیر میزه.اصلا واسه همینه هیچوقت تنها توی اتاق نمازمو نمیخونم! از پشت سرم میترسم! باز یکی از صحنه هاش مربوط به پشت سره!

موقع دیدن فیلم که اونم زوووورکی منو وادار به فیلم دیدن کردن؛یکی از دختر خاله هام سمت راست،یکیشونم از سمت چپ منو محاصره کرده بودن تا جم نخورم! چقدررر میخواستم جیغ بکشم از دیدن خیلی از صحنه ها ولی حفظ ظاهر کرده و با اتکا به جمله ی معنوی "من شجاعم" خم به ابرو نیاورده ولی به جانم خودم که نه به جان شما ها قلبم افتاده بود رو قالی از ترس :|

حالا این بماند...بماند که من همیشه از طرف دختر خاله هام به دیدن فیلم وحشتناک دعوت میشم! اینکه هر موقع میرم خونشون،پای ثابت برنامه ی پذیراییشون از من دیدن همچین فیلماییه! خب من نمیدونم چه دردیه آدم الکی الکی خودشو بترسونه! اونم اگه فیلمش بر اساس یه داستان واقعی باشه!

خواهرمم ادعاش میشه که نمیترسه،ولی وقتی میبینه از همون لحظه به بعد هر شب من باید باهاش برم تا دم دستشویی :|

خب حالا راه حل من چیست؟! هر موقع میرم تا همچین فیلمایی رو ببینیم و همه دراز میکشن پای سیستم و چراغا رو خاموش میکنن و فیلمو با اون صدای وحشتناکش توی تاریکی مطلق پخش میکنن،من چشمامو میبندم و تظاهر میکنم که دارم فیلم میبینم و با هر جیغ اونا من بلندتر جیغ میکشم! به همین راحتی!

  • . زیزیگلو

نظرات  (۱۹)

سلام بر شما
«من نمیدونم چه دردیه آدم الکی الکی خودشو بترسونه!»
با این جمله‌ی شما بسیار موافقم و معتقدم که فکر و وقت انسان، خیلی باارزش‌تر است از اینکه درگیر تراوشات ذهن و صحنه‌پردازی یک کارگردانِ ... بشه. ای کاش فقط نصف چنین ترسهایی را درباره‌ی گناه و قبر و قیامت داشتیم که اگر داشتیم اینقدر گرفتاری نداشتیم.
موفق باشید
پاسخ:
سلامن علیکم!
خب البته این "قبر و قیامت و..." هم که گفتین خودش نظریه!
یادمه فیلم سیاحت غرب رو بر اساس فیلم ون هل سینگ ساخته بودن! 
  • فیروزه ای
  • chera nazaram nemiad :(
    پاسخ:
    اوخی!
    دوباره امتحان کن :)
  • سعادت سلیمانی
  • به نظر من گاهی یکم هیجان نیازه...اونم یه هیجان آسون و ارزون :)
    البته مشکلی که هست (بیشتر در خانم های محترم) اینه که قدرت خیال پردازی بالایی دارن و بعد از دیدن فیلم، توی خونه و یا اون محلی که هستن صحنه هایی که دیدن رو شبیه سازی میکنن که همین باعث میشه یکم به زحمت بیوفتن :)

    پاسخ:
    نه هیجان ترسناک نه! نا ماه ها میترسم اونوقت!
    هیجان به یه شکل دیگه مثلا دوچرخه سواری با رکاب تند :|
    بهترم هست و آدم ورزش میکنه و عروقش در آینده دچار مشگل نمیشه و مفاصلشم قوی میشه! 
    حالا من که میدونم همین روزا دوباره به دیدن یه فیلم وحشتناک دعوتم...!
  • ✗✗panteaaa ✗✗
  • موجبات شعف ما را پدید آوردید =))

    بالاخره یکی از آن سک سک کنندگان را یافدیم ! :|

    ×××

    من تیزرش رو دیدم + یه سری فیلم های واقعی که مربوط به جریان اصلی داستان میشد

    تا چند وقت احساس میکنم اجنه به زندگیم وارد شدن ! چون یه فیلم جن گیری هم دیدم که واقعا بد بود

    تا دو سه روز اتفاقات عجیب برام می افتاد ، از جمله اینکه یه شب بخاری اتاقم خود به خود خاموش شد بدون هیچ دلیلی :|

    بعدش با خودم عهد کردم سراغ اینجور چیزا نرم ... هرچند روح سرکشم علاقه ی زیادی به این هیجانات داره !

    کینه رو هم دیدم ... همون صحنه ی زیر میز رو دقیقا یادم مونده !!!


    پاسخ:
    یادم رفت قبلش سک سک کنم بعد بیام تو!
    آقا نگو...نگو جانم...میترسم!
    من فقط کافیه یه صحنه رو برام تعریف کنن...خودم از تاریکی میترسم واسه همین هی پروبالش میدم!
    من همینجوریشم بزم دیگه وای به حاله دیدنه این فیلما>.<
    ازگیا یکم بهتر شدم چون نع این فیلمارو میبینم نع داساناشو میخونم قبلا مثه بز میرسیدماا ولی کخم میکشید میرفتم میخوندم:|


    منکه عمم اینا فیلم میزارن تو باغ میگن بیاین ببینیم خعلی شیک میزنم پرپرشون میکنم
    من بترسم هیچی حالیم نی:))
    پاسخ:
    منم قبلا میرفتم تو زیرزمین رمان وحشتناک میخوندم؛ دیگه میترسیدم بیام بالا یا از جام تکون بخورم!
    آره اصن نبین...چیه اینا! خودمونو الکی الکی سکته میدیم!
  • ✗✗panteaaa ✗✗
  • نباید سک سک کنی که :/

    باید نظر بزاری بفهمم خوندی :))))))

    پاسخ:
    باشه؛زین پس!
    ولی خاموش خوندنم مزیتای خاص خودشو داره!
    به خودمو کارهامو زندگیمو قیافه م که فکر میکنم تجسم وحشتناکترین فیلم دنیا رو در ذهنم دارم :))
    پاسخ:
    یا خدا! شما به چه چیزایی فکر میکنید دقیقا؟!
  • تنها همدم ماه
  • یاد بچگی خودم افتادم فیلم ترسناکو داستان ترسناکو از اینا
    یه دختر عمو داشتیم مثه جن ما رو میترسوند
    تا یکسال با خواهرم میرفتم تا دم دشویی
    نمازمم هیچ وخ تنهایی نمیخوندم :))))


    پاسخ:
    میگم ضایع نیست بگم من هنوزم همینجوریم؟!
    باز خوبه تو بچگیت همینجوری بودی!
    من فیلم وحشتناک ببینم که اصن روز و شب نداره دیگه اونوقت!
  • کبوتر بادبادک باز
  • من عااااشق فیلم ترسناکم :))

    + میگم شما تو بلاگفا هم بودی؟زی زی گولوی بلاگفایی؟! اگر باشی فکر کنم منو بشناسی :)
    پاسخ:
    آره اونجا هم بودم...ولی بعدش دیگه ننوشتم یه مدت
    zizigolu209.blogfa.com وب قبلیم بود :)

    +البته من اونجا بجز خودم چندین تا زی زی گلوی دیگه هم کشف کردم که خیلی واسم جالب بود!
  • کبوتر بادبادک باز
  • والا من توی بلاگفا یه زی زیگولویی میشناختم که اون موقع ها کنکوری بود :) بعد به خاطر کنکور وبش نمیرفت ... اون موقع ها من اسمم "خود خود خودم" بود :))
    حالا خودشی یا یه زی زیگولوی دیگه بوده ؟!
    فک کنمم توی وب آقای شاعر تنها باهم آشنا شده بودیم ... اگر اشتباه نکنم باز :)
    پاسخ:
    وااااای باورم نمیشه!!!!!
    امروز تو حیاط داشتم بهت فکر میکردم!
    نامرد!
    خیلی دنبالت گشتم
    شاعر تنها هم حتی ازت خبر نداشتم
    تو هم کنکوری بودی
    وبتو پوکوندی و دیگه من ازت بی خبر بودم!
    و شاعر تنها هم بعد از خراب شدن بلاگفا گم شد....

    خیلی عجیبه!!!!
  • کبوتر بادبادک باز
  • عههههه پس خودتیییییییی :)))) وای واقعا باورم نمیشه ...
    آره منم کنکور دادم ... البته امسال :))))
    خوبی ؟! خوشکی ؟! وبمو پوکوندم اینو توی بلاگفا زدم ... بعد بلاگفا هم که پوکید ... الان در خدمتتونم ^_^
    نمیدونم والا از شاعر تنها خبری ندارم
    خوبی :)؟
    پاسخ:
    =)))) آره خیلی!!!
    رشته ت هم فک کنم انسانی بود و اشعاری بس فوق العاده هی میومدی مینوشتی ما هی حظ مینمودیم!
    پیدات کردم! یعنی خودت یهویی پیدا شدی! 
  • کبوتر بادبادک باز
  • واه واه نمیدونستم انقد دلم برات تنگ شده :)))))
    آره انسانی بودم ;)
    قربونت ... خوبی از خودتانه :D
    چقده دنیا کوچیکه! !! هی هی هی
    پاسخ:
    فک کن بین هزاااار هزاااار بلاگ!!
    هنوز اون پست دستمال جیبیت یادمه که از یه فروشگاه شیک خریده بودی و نوشته بودی انگار داخل خارج شده ام! چقدررر که من به اون پست خندیدم!
  • کبوتر بادبادک باز
  • :)))))))))))
    حافظت چقد خوبه ماشالااا بزنم به تخته :)) 
    پاسخ:
    من متعلق به همتونم! تشویق نفرماعید!
    :))))))

  • کبوتر بادبادک باز
  • خبالاااا دیگه :|
    برو خوشحال باش منو پیدا کردی :P
    پاسخ:
    ولی جدی جدی خیلی خوشحال شدم...خیلیییی زیاااد!
    یکسال تمام تو فکرت بودم :)
  • کبوتر بادبادک باز
  • قربان برم من :))) منم همینطور   .... واقعنی :*
    پاسخ:
    من اینهمه عشق و عاطفه از خودم در وکردم؛
    پ ن پ بیا الکنی!
  • خانم والیوم
  • عه اولش فیلم ترسناک بود بعد فیلم هندی شد دوستتو پیدا کزدیD:
    پاسخ:
    آره دیگه ازین فیلما بود که نمیشد آخرشو حدس زد :)))
  • نیمه سیب سقراطی
  • بابا آنابل کجاش ترسناک بود آخه ؟؟؟ مسخره مسخره روح سفید میومد رد میشد :| [آیکن دختر شجاع]
    پاسخ:
    خب من ندیدمش ولی دیدم خواهرم چجوری داره هی میترسه!
    +همون یه جمله ی اولش خیلی وحشتناک بود که نوشته بود بر اساس یه داستان واقعی!
  • ♛ ♛ آرین ♛ ♛
  • با اینکه آبرو ریزیه -_-

    ولی منم میترسم یکم
    پاسخ:
    منم یه پسر عمو دارم همسن خودمه ادعاش میشه که نمیترسه...ولی میترسه!!
    یه بار فیلم وحشتناک دیده بود میترسید از اتاقش بیاد بیرن :)))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی