فیلم های وحشتناک!
داشتم پست وبلاگ یکی از بچه ها رو میخوندم که فیلم آنابل رو دیده بود و خوابش رو ایضا!
و من خدا رو شکر کردم که توانستم بر نفس خویش فائق آماده و همراه خواهر فیلمو نبینم! پارسال همین موقع ها بود...همون 30 ثانیه ی اول فیلم و همون یه جمله ی اولش که نوشته بود" ماجرای این فیلم بر اساس یک داستان واقعیست" باعث شد که قبلش سکته رو زده و کلا بیخیالش بشم. دوسه تا صحنه ای رو هم که خواهرم موقع ترسش با پرسش من که میگفتم :"تو را چه شده؟" مواجه شد و در جواب سوالم برام تعریف کرد کافی بود...!
اصلا همون فیلم "کینه 2" رو که دیدم ، از اثراتش این بود که تا سالها همش زیر میز رو نگاه میکردم! یکی از صحنه هاش مربوط به زیر میزه.اصلا واسه همینه هیچوقت تنها توی اتاق نمازمو نمیخونم! از پشت سرم میترسم! باز یکی از صحنه هاش مربوط به پشت سره!
موقع دیدن فیلم که اونم زوووورکی منو وادار به فیلم دیدن کردن؛یکی از دختر خاله هام سمت راست،یکیشونم از سمت چپ منو محاصره کرده بودن تا جم نخورم! چقدررر میخواستم جیغ بکشم از دیدن خیلی از صحنه ها ولی حفظ ظاهر کرده و با اتکا به جمله ی معنوی "من شجاعم" خم به ابرو نیاورده ولی به جانم خودم که نه به جان شما ها قلبم افتاده بود رو قالی از ترس :|
حالا این بماند...بماند که من همیشه از طرف دختر خاله هام به دیدن فیلم وحشتناک دعوت میشم! اینکه هر موقع میرم خونشون،پای ثابت برنامه ی پذیراییشون از من دیدن همچین فیلماییه! خب من نمیدونم چه دردیه آدم الکی الکی خودشو بترسونه! اونم اگه فیلمش بر اساس یه داستان واقعی باشه!
خواهرمم ادعاش میشه که نمیترسه،ولی وقتی میبینه از همون لحظه به بعد هر شب من باید باهاش برم تا دم دستشویی :|
خب حالا راه حل من چیست؟! هر موقع میرم تا همچین فیلمایی رو ببینیم و همه دراز میکشن پای سیستم و چراغا رو خاموش میکنن و فیلمو با اون صدای وحشتناکش توی تاریکی مطلق پخش میکنن،من چشمامو میبندم و تظاهر میکنم که دارم فیلم میبینم و با هر جیغ اونا من بلندتر جیغ میکشم! به همین راحتی!
- ۹۴/۰۴/۰۳
«من نمیدونم چه دردیه آدم الکی الکی خودشو بترسونه!»
با این جملهی شما بسیار موافقم و معتقدم که فکر و وقت انسان، خیلی باارزشتر است از اینکه درگیر تراوشات ذهن و صحنهپردازی یک کارگردانِ ... بشه. ای کاش فقط نصف چنین ترسهایی را دربارهی گناه و قبر و قیامت داشتیم که اگر داشتیم اینقدر گرفتاری نداشتیم.
موفق باشید