آب سالادخور باشید
مامان نشسته پای سفره و ناگهان چشمش به ظرف سالاد خورده در حالی که در حال مشاهده ی کلی خیار و گوجه ی ریز ریز شده و شناور است(شناور ! یه چیزی من میگم یه چیزی میشنوین! یعنی شناور ها!)
بعد میفرمایند: این چقدر آب داره!
میگم دستم یهو ول شد یکم آبلیمو زیادتر ریختم!
(این کارای من که یهویی ول شد و یهویی این اتفاق افتاد و کلا هر یهویی دیگه اونقدر برای خانوادم طبیعی و عادی و معمولی شده که تعجب نمیکنن و با بی محلی از موضوع و بلا و کاراهایی که من یهویی انجام میدم میگذرن! حتی من اگه خونه رو هم آتیش بزنم واسشون طبیعیه :دی)
(ما آبغوره یا آبلیمو هرکدوم دم دست بود رو توی سالاد میریزیم و تعصب هم نداریم روی فقط یکیشون!)
بعد در حالی که یکم از سالاد میچشد باز میفرماید: ولی همش آبلیمو نیست! آب قاطیش نکردی؟!
میگم: آب گوجه هاس!
باز میفرماید: ولی گوجه هایی که بهت دادم آب نداشتن! ( سفت بودن ،نرم نبودن)
میگم: پس آب خیاراس! :)))
من عاشق آب سالادم! تو خونمون همیشه دعواس سر آب سالاد!
- ۹۴/۰۷/۰۴