حالا از تلخی رفتن یه خرده کم شد!
شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۱۱ ب.ظ
یهو واسم نوشت: بی صبرانه مشتاق دیدارتانیم
پرسیدم: چرا؟ چه شده مگر؟ شگفتا!
نوشت: چون خیلی وقته ندیدمت، مهسا
دلم میخواست از توی گوشی بکشمش بیرون و محکم بغلش کنم...هیچی به این اندازه نمیتونست منو خوشحال کنه که بدونم یه نفر منتظرمه!
حدیث داریم که اگر کسیو دوس دارین برین بهش بگین... اونی که اینو گفت خندید و گفت البته خانما به خانما بگن، آقایون به آقایون!
- ۹۵/۰۹/۱۳