مای نیو اندروید!
اگه دیدین کسی با اندروید 5 لولی پاپ اومده وبتون بدونید منم!
امروز رفتم اندروید جدید نصب کردم... هنوز خوشم ازش نیومده!
یکم طول میکشه با هم کنار بیایم!
اگه دیدین کسی با اندروید 5 لولی پاپ اومده وبتون بدونید منم!
امروز رفتم اندروید جدید نصب کردم... هنوز خوشم ازش نیومده!
یکم طول میکشه با هم کنار بیایم!
محرم یکی از وقتاییه که میگم کاش پسر بودم...
حسودیمم میشه تازه
+سینه زنای آقا عزاداریتون قبول...
دمتونم گرم
خط ها خراب بود، گوشیا آنتن نمیداد؛
وقتی درست شد اولین کاری که بچه ها کردن زنگ میزدن به نامزداشون و نامزداشون به اونا
منم تا خط ها درست میشه میرم تو اینترنت :|
کسیو ندارم بهش زنگ بزنم!
کسی هم نیست وقتی نیم ساعت در دسترس نباشم نگرانم بشه!
دیشب تو خوابگاه اومدم آزمایشی یه چشممو خط چشم کشیدم
الان توی دانشگاه بعد از یه کلاس و توی دفتر بسیج،خودمو توی آینه نگاه کردم و دیدم دور یه چشمم مشکیه،دور اون یکی نه!
+صبحم صورتمو شستماااا! توی آینه هم نگاه کردماااا!
نمیدونم چجوری جواسم به چشمام نبود!
در زمین، عشقی نیست زمینت نزند...!
آسمان را دریاب
بهجت گفته: نه تنها به جوانان بلکه به پیران هم نوید ظهور دهید که ظهور نزدیک است!
اگه هر صدایی رو بشنوی، دیگه صدای کربلا رو نمیشنوی...
اگه هر چیزی رو ببینی دیگه صاحب الزمانو نمیبینی...
قانونی که قبول کردنش تا همین چند وقت پیش جزو محالات زندگیت بود و کسایی که قبولش میکردن رو با تعجب و دید بد میدی ...ولی حالا داری میری سمتش...اسمش رو چی میشه گذاشت؟!
+دیوانگی...
دارم دیوونه میشم.
فقط یه آدم بی احساس قانون مداره... مشکل اینه که من احساس دارم؛
و دارم قوانینم رو یکی یکی زیر پا میزارم
نمیدونم چی میخونه؛ ولی با این بیشتر دلم گرفت
انقدر آدم باید حالش دگرگون باشه که تازه الان بخواد پاشه بره شام بخوره
خدا بخیر بگذرونه...
ماجرای دیشب:
یکی از بچه ها گفت فردا بریم بیرون. گفتم من نوشیدنی میخوام، یکی دیگه گفت منم کباب! و یاد ترم پیش افتادیم!
:)))
الان متوجه شدم که تمام داراییم هزارتومنه و هردوتا کارت بانکیم خالیه!
بعد یکی از بچه ها اومده میگه 5تومن خورد داری؟
میگم کیف پولم اونجاس...برمیداره میبینه خالیه!(خالی از نظر پول ها! وگرنه تمام اینا توش بود!)
میگه تو که خیلی مستضعفی! :)))
ترم یک؛ این ماجرا و کلیک!
+خدا شانس بده!
گفت به این فک کن که ممکنه دل منم پیش یکی گیر باشه
درجواب سوالم که بهش گفتم اون که این همه دوست داره، چرا میگی نه؟
+درکش کردم
توی زیست دبیرستان یه چیزی خوندیم به اسم کلون کردن
ساده بخوام توضیح بدم اینه که مثلا یه سلول از یه گوسفند میگیریم بعد میزاریمش توی محیط آزمایشگاه و پرورشش میدیم، حالا این سلول میتونه از هرجاییش باشه...بعد یه گوسفند کامل پدید میاد، که دقیقا مشابه همون گوسفندیه که ازش سلول برداشتیم...بعد مثلا اگه اون گوسفند اصلی که ازش سلول گرفتیم 3 سالش باشه (یعنی 3سال گذشته تا 3 سالش شده!) اون یکی گوسفنده در عرض چند ماه به سن اون میرسه، "کلون شده ها رشدشون سریعه...فوق سریع"
این ماجرا رو میتونیم به همه ی موجودات تعمیم بدیم...حتی انسان
کلون کردن انسان!
ساخت انسان جدید توی آزمایشگاه از یک سلول!
اتفاقا همچین کاری هم داره انجام میشه توی کشورایی مثل آمریکا و اسراییل.
آدمایی که نیروی جسمانی و هیکل های بزرگ و عضلانی تر و قدرتمند تری نسبت به بقیه دارن مورد آزمایش قرار میگیرن، ازشون سلول برداشته میشه و انسان تولید میشه
متاسفانه به موضوع اخلاقیش توجهی نمیشه، به نحوه ی تشکیل، به روح...
از اونجایی که انسانی که پدید میاد دقیقا مشابه انسان اولیه س،حتی اگه قبلی یه خال یا 10 تا خال داشته باشه، جدیده هم همونا رو به همون تعداد و دقیقا در همون نقاط بدنش داره، به قسمت روانیش توجهی نمیشه، آدم تولید شده به سرعت رشد میکنه و به اندازه ی آدم قبلی میشه، روحشون و سایر خصوصیاتشون یکیه، آدم قبلیه هرچی داشته باشه، دومی هم ادعای همونا رو داره، چون خصوصیاتشون یکیه، قبلیه اگه بچه داشته باشه دومی هم فک میکنه که این بچشه، در اصل هم همینطوره...دوتا آدم یکی ان ولی توی دو بدن
این جوره که مشکلات اخلاقی به وجود میاد...
آمریکا از این روش داره نیرو میسازه و اعزام میکنه!
حالا این همه توضیح دادم که اینوبگم:
کاش من 4 تای دیگه عین خودم داشتم!
یکی 30 تا مقاله ی انگلیسی واسم ترجمه میکرد که لااقل استاد دوتاشو انتخاب کنه که هربار گیر نده این خوب نیست و برو بعدی...
یکی ریکوردهای درسامو گوش میداد و مینوشت
یکی جام درس میخوند و پیگیر کنفرانس هام بود
یکی واسم غذا میپخت و جام حمام میرفت!
منم یکم استراحت میکردم!
+به قول یکی از استادا: "استراحت واسه توی قبره"
++اگه در مورد ویتامین ها و مواد آلی یا مواد معدنی مثل پروتئین ها و لیپید ها و سایر بستگان چیز جالبی خوندین و یا به ذهنتون میرسه بگین تا من در موردش تحقیق کنم... واسه درس تغذیه 1 و 2 ارائه دارم.
گاهی فقط یک ابر میفهمد هوایم را
یک روح سرگردان، سرای ناکجایم را
یک باغبان در خشکسالیهای پیدرپی
یک گوش کر، فریادهای بیصدایم را
دردم شبیه دردهای پیش از اینم نیست
گم کردهام انگار در قلبم خدایم را
میترسم ازتصویر آیینه که در چشمش
دیوانهای دیگر بگیرد باز جایم را
مثل خوره این زخمها بر روحم افتاده*
درهم تنیده تار رخوت انزوایم را
من گرم رویای خودم بودم نمیدیدم
کابوسهای منتظر در خوابهایم را
رفتم به سمت آرزوهای مهآلودم
آنقدر که دیگر ندیدم ردپایم را...
*در زندگی زخم هایی هست که مثال خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و می تراشد...صادق هدایت
وقتی میری میشینی پیش بچه های اتاق بغلی و انقد دلت پره که هیچی نتونی بگی و به زور و اجبار به نسکافه و قهوه دعوتت میکنن بعد بی سرو صدا پا میشی میای توی اتاقت که بر خلاف همیشه تاریکه و چراغش خاموش، آروم آروم قهوه میخوری و فکر فکر فکر...
+دور باش اما نزدیک،من از نزدیک بودن های دور تو میترسم...
اصلا چه فایده؟!
هوا که سرد باشد، موهایت خیس باشد؛ کسی ذوق خشک کردن موهای آدم را نکند، آدم تا صبح یخ بزند با موی خیسی که گرد کرده و چپانده بالای سرش و با حوله بسته، حوله ی بزرگش را جا گذاشته خانه و با این حوله نمیتواند موهایش را باهایش هندی ببندد، سشوار به چه درد میخورد؟!
اصلا موی بلند به چه درد میخورد؟!
اصلا موی خیس و نصف شب و کلاس 8 صبح فردا خرند و هوای سرد خرتر!
موی بلند دردسر دار را باید زد...آن هم از ته
+حس کراپ کردنش نبود!
عکس هم شات از گوشی دوستم!
اومدم توی اتاق، مکالمه ش با گوشی این بود:
برام جشن بگیر، ببرم تو لباس عروس( ببرم؟! نه اینکه فساییه، بعضی کلماتش این مدلیه!)بعد من میگم نع حالتو میگیرم! (موندم چرا اینایی که نامزد میکنن همش گیرشون و حرفا و مکالماتشون پیرامون جواب مثبت و منفیه! بابا شما که جواب دادین...ول کنین دیگه یه بحث باحال راه بندازین! :))
بعد میگه ما که 6ماه محرمیم دیگه حالا چه بگم آره چه بگم نه. بعد میگه اول باید باطل کنیم صیغه رو بعد عقد کنیم؟! بعد پقی زد زیر خنده!
میگه خو چطور باطلش میکنن؟! بعد غش غش میخندید :)))
با لهجه ی خودش: رئیسو نیومد؟! (ظاهرا آقاشون سر کاره الان!) بعد میگه سم بریز بده رئیسو بخوره!
بعد شروع کرد به حدس زدن که نامزدش اسمشو چی تو گوشیش سیو کرده... بعداز کلی حدس زدن بعد که فهمید اسمشو نفس سیو کرده گفت: نفس؟؟؟ نفس کیه؟! من خو اسمم نفس نیست!
بعدم میگه اگه تو نفست بند بیاد من میمیرم! من با عزرائیل دوستم :/
ادامه میده میگه یه پسره بود ترم یک ازم خواستگاری کرد منم بهش جواب نه دادم بعد اونم گفته بزار درسم تموم شه باز میام خواستگاری... بعد امروز که رفتم دانشگاه هی دستمو ایطو میکردم هی مقنعم درست میکردم...اونم محل نمیداد! بعد هر هر میخنده! :|
به نامزدش میگه اگه این زبونو نداشتی گرگی میخوردت! منم که با این زبون بی زبونی گیر تو افتادم!
مامانش صبح زنگ زده اصول حرف زدن با همسر رو یادش میداد منم تخت پایین خودمو به خواب زده بودم درحالی که میخندیدم!
الان بحث رسید به جاهای خنده دار و صحنه دار دیگه شرمنده من برم!
من الان فقط به زووور خودمو نگه داشتم که خنده م نگیره!
+در مورد سرطان آنجلینا جولی و جنیفر لوپز هم حرف میزنن :|
حالا یه هفته س نامزدنا :|