با خانواده ی سرماخورده ای که از کربلا اومده بودن دیدار داشتم
پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۸ ق.ظ
گذشته از اینکه رفتم دکتر و کلی قرص و آمپول نوشت و به 4 روز نکشیده از شدت حال بد باز رفتم و همون موقع دوتا سرم و 3 تا آمپول زدم و شب بعدشم یه آمپول دیگه ...که بس قوی بودن این آمپولا پرستار گفت روشون نوشته تزریق فقط در بیمارستان... هیچ کس نفهمید!
اصولا نمیذارم کسی به عمق فاجعه پی ببره و گذشته از اینکه از درد به خودم میپیچیدم و شبا با درد از خواب بیدار میشدم و خوابم نمیبرد تمام وظایف مربوط به فلان کار رو انجام دادم و تحویل مسئولش دادم...
فقط مونده و voice ها و سمینارا و کنفرانسام... :/
گفته بودم توی این 3 سالی که دانشگاه رفتم یه بارم سرما نخورده بودم؟
خدایا بیا منو بخور.
- ۹۵/۰۹/۱۱