بیا بریم بیا بریم، بیا بریم اینجا نمون!
خیلی ممنون که پایه ی خرابکاریای من هستین! به خاطر کامنتای پر محبت و تحریک آمیزتون من دو روز نیومده خوابگاه رو به قصد خونه ترک کردم و خنده های استاد هم به کتفم نبود که گفت تو هنوز نیومده یه شرط داری واسه کلاس! و ادامه داد: حالا باز بهاره عروسه، شرط بزاره بگه نمیتونم بیام یه چیزی... این همون استادیه که ترم پیش گفت من توی این همه سال تدریس هیچ دانشجویی مثل تو نداشتم :| اخلاقش خیلی شبیه مامان بزرگمه زود باهاش صمیمی میشم سربه سرش میندازم اونم میخنده بهم تیکه میندازه... میگه تپل شدی..میگم دندونمو جراحی کردم...باده همش! عکسمو که خواهرم گرفت و بعد نشونم داد نشونش میدم که زیر عمل دکتر داره روی دندونم کار میکنه... میگه حتما دکتره خوب نبوده که دندونت پف کرده...میگم نه بنده خدا، بچه خوبی بود...زیر دستش یه آخ هم نگفتم... میگه وقتی میخواستی بیای بیرون باید بهش میگفتی آی لاویو :| میگم استاااااد :// :|| :)))
من الان سوار اتوبوس شدم و به نشونه ی اعتراض به تشکیل نشدن کلاسای این هفته اونم بعد از اون همه کوبیدن و تا اینجا اومدن، الان قصد سفر کرده ام؛ هوای دلدار دگر کرده ام!
خانومه میگه حواست به گوشیت باشه...سرک میکشن توی گوشی پدرسوخته ها (این خانومه همین دو روز پیش با من هم سفر بود و خیلی اتفاقی الانم هم سفریم و کنار همه صندلیامون!)
گفتم یه پسر ه از پشت سر من سرک کشید تو اینستام و بعد بهم گفت آیدی اینستات چیه؟ منم گفتم هرچی هست قفله!
تازه یه بارم به یه خانومه شمارمو دادم و چند ردیف عقب تر یه پسره از روی صفحه ی گوشی این خانومه که داشت شمارمو وارد میکرد، شمارمو برداشته بود و تا رسیدم خونه بهم پیام داد! کاش پیام بود فقط...تو اینستا و واتس و تلگرام و همه جا هم پیداش میشد :/ از در مینداختمش بیرون از پنجره میومد تو :/ مصیبت داریم با این مزاحمای تو راهی!
بهش گفتم تااازه همین چند روز پیش که با هم اومدیم یکیشون از پشت سر بازومو گرفت...!
اسپریچو، سارا سادات و حانیه ی عزیز... متاسفم که نمیتونم توی دورهمیتون باشم... بمونه بعد از تاسوعا عاشورا :)
+وقتی از کسی ناراحتین یا از کسی بدتون میاد یا ازش دلخورین ...باهاش حرف بزنین بزنین...خیلی اثر داره...خییییععععیییلی!
پناه می برم از شرِّ
شهر بی تو به غربت
به گوشه ای که غمم را
به گوش جاده بگویم
- ۹۵/۰۷/۰۸