سلامتی سربازای بی ملاقاتی
10 نفر از بچه های خوابگاهی هستیم که همه بهمون میگن اخراجیا و مث همونا باهامو رفتار میکنن! و ما هم هی میخوایم مث اونا رفتار نکنیم ولی مث اینکه داریم مث اونا رفتار میکنیم... :/
یکی از دخترایی که معتکف بود گوشیشو گذاشته بود زیر میکروفون و از بلند گو "شهید گمنام سلام" داشت پخش میشد...یهو تموم شد و یهو "خودتو توی آینه نگا کن ..درست همونی که میخوامی..."!!! پخش شد و ما هم یهو جیغمون رفت هوا! بعد همه باز فک کردن ماییم و بر میگشتن به ما نگاه میکردن...
امام جمعه استادمونه...رفتیم نماز جمعه...هی خطبه خوند...هییییی خطبه خوند... بچه ها خوابشون گرفت و فشارشون افتاد و اینا!
برگشتیم مسجدی که توش اعتکاف کرده بودیم(!) اعلام کردن عصر ایشون میخوان بیان صحبت کنن... فریادمان رفت هوا! بعد سخنرانیشو کنسل کردن یکی دیگه رو جاش اوردن!
خانم کارشناس رشتمون اومد ملاقات!
همون وقتی که داشتیم میگفتیم: سلامتی سربازای بی ملاقاتی! واقعا دمشرم...واقعا ها...
سه شبه جمله ی "سلامتی سربازای بی ملاقاتی" رو داریم وقت افطار که مردم خونواده هاشون میان ملاقاتشون و واسشون خوراکی میارن رو تکرار میکنیم!
دلم کشیده بود پیتزای مرغ و قارچ...سحر دلم همش آش رشته کشیده بود... بعدش پفیلا... تازه یکی از بچه ها میگه دلم کله پاچه کشیده! :/ اینو دیگه کجای دلم بزارم؟!
دیشب گفتن کارتاتونو بیارین بستنی بگیرین...امشب گفتن کسایی که دیشب بستنی نگرفتن امشب بیان سهم بستنیشونو بگیرن...ما هم گفتیم ما بازم بستنی میخوایم... بازم بهمون بستنی دادن! ها ها ها
+الان یه نفر مدافع حرم واسمون اوردن حرف زد...جانباز شده بود...دست چپش... خیلی جوون بود... هی...
+الان رفتیم من و دوستم باهاش حرف زدیم...به خونوادش نگفته بود تا یک ساعت قبل از اعزام... پرسیدیم بچه دارین؟ گفت یه تو راهی!
- ۹۵/۰۲/۰۴