روز،نامه!
يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۱:۰۵ ب.ظ
وُی وُی وُی!!
+میگم مامان برنج بپز، خورشت هم که از ظهر مونده...میگه نمیتونم یه چیز دیگه بخور
بش میگم خب خودم میپزم(مدیونید اگه فک کنید یه چیزی به این سادگی رو بلد نیستم!)
مامان رو به خواهرم میگه: تو فقط یه پارچ آب بگیر دستت، اگه آتیش گرفت خاموشش کنی :)))
+دارم آهنگ گوش میدم،مامانم میگه به اندازه ی گوشات بلندش کن!!!
اندازه ی گوشام؟؟؟! :|
+چادر نماز مامانم عجیب گرمه... خواهرم بهش میگه 6 پتو!!
خیلی خوب گرم میکنه! :))
ینی وقتی باش نماز میخونم هلاک میشم از گرما!
+مامان میگه شیرو گذاشتم سر گاز بجوشه، حواست باشه سر نره!
من؟: مامان مسئولیت های سنگین به من محول نکن!!
مامان:خودم میدونم باو، شوخی کردم بات!!! :))
- ۹۳/۰۶/۱۶