زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

اتاق تاریک بود، بچه ها خوابیده بودن؛

گفتم برم مسواک بزنم... مسواکمو برداشتم و روش خمیر دندون مالیدم(برای خمیر دندون از همین فعل استفاده میکنن دیگه؟!)

از اتاق اومدم بیرون و همین که خواستم مسواک رو در دهان مبارک بزارم با این پدیده ی نادر روبه رو شدم:

:|

  • . زیزیگلو

نظرات  (۲۱)

  • اسی بولیده
  • ای خدااا:)))))))))

     

    عزیزم شما همون شبا چراغ و روشن بذاری بهتره !! :)))

    پاسخ:
    دوستان نمیذارن!
    با چراغ روشن خوابشون نمیبره! ولی تمام چراغای واحدمون بجز اتاق روشنه!
    جاشه روله :)

    یعنی مردم از خنده شبت بخیر دختر قاشوق :**
    خدا به آقاتون صبرررررررررررررررررررررررررررررررررر بده :دیییییییی 
    ( آیکن نیشخند و خنده تا خود شیراز )


    پاسخ:
    وایسا وایسا!
    (به قول اینا که میگن ویسو!)
    قاشوق چیست؟! 

    :)))
  • اسی بولیده
  • باران قاشوق چنه روله؟؟
    پاسخ:
    مای کوئسشن منم همینه! :|
    همین جد که تونستین سالم و سلامت و بدون آسیب رسیدن به انگشت کوچیکه ی پا از اتاق تاریک خارج بشین جای تقدیر داره :))
    پاسخ:
    سلام عمو حبیب!
    من واقعا از انگشت کوچیکه ی پام کمال تقدیر و تشکر رو دارم که آسیب ندید و من رو سربلند بیرون آورد جلوی درو همسایه
    وگرنه الان داشتم از مالیدن خمیر دندون به انگشتم براتون سخنرانی میکردم :|
    هه هه هه!!!! :دی
    پاسخ:
    هه هه هه و!
    :))
  • کربلایی ...
  • من دیگه حرفی نمیزنم
    پاسخ:
    بهتر!
    :))
  • شباهنگ (تورنادوی سابق)
  • زدن هم استفاده میشه
    خمیر زدم روش
    مثل پماد و کرم و اینا
    پاسخ:
    اتفاقا واسه این سوالم یهو هاله ی تو جلوی روم روئیت شد :|
    نزنی خودتو بترکونی یه وقت 
    پاسخ:
    :)))))
    پیش میاد دیگه!
    مامانم تعجب میکنه خوابگاه تا الان سالم مونده!
    یوووووخخخخخخخخخخخ

    والا... 
    پاسخ:
    :|
    یوخ چیه دیگه؟!
  • فاطمه (خودکار بیک)
  • الان کاملا اوج خستگیتو فهمیدم :))
    پاسخ:
    :))))
    هنو 4 شنبه نشده اومدی نت ها!!!
  • نگــ ❤ـار
  • وای خدا.......واااااااااای خدا......وااااااااااااااای خدا :||

    پاسخ:
    یاخدا :||||
    نمیری ...! طبیعیه خو!
    قاشوق بر وزن خیلی عاشوق هستش  یعنی  خیلی عاشق میزنی :دییییی 
    سلام 
    من خوبم شما خوبین ؟
    اگر خسته نبودم امشب میام بهتون سر میزنم.


    پاسخ:
    آها!
    نه من تکذیب میکنم! عاشقی کجا بود؟!
    دیگه بماند سوتی های امروزم توی دانشگاه!

    سلام
    مرسی :)
    یوووخ خنده ی شیطانیه :)))) 

    والا... 
    پاسخ:
    من تا حالا فک میکردم خنده ی شیطانی "یو ها ها ها" س :|
    امان از عاشقی که هوش و حواس نمیزاره برا ادم!!!
    درکت میکنم!!
    پاسخ:
    کافر همه را به کیش خود پندارد!
    سلام 
    سوتی های تو راه رو بیا بوگو :)
    رسیدنت بخیر :*
    دیدی چه جوری ردیابم ردتون گرفت ؛ )
    اصلا حال کردم :)))
    پاسخ:
    سلام
    ممنونم :)
    جی پی اسی چیزی بهم وصل نکرده باشی!!!
    به خودم وصله همیشه :))
    ولی واقعا پست بالات رو مطالعه نکرده بودم که مسافری :))
    گفتم الان زی زی میاد میگه برو بابا خودم نوشتم که میخوام برم سفر تو رادارت کوجا بود :دی 


    + چه خبر از عزاداریهای شهرتون 
    همیشه دوست دارم زمان عاشورا دو شهر باشم یکی خوزستان یکی زنجان :)

    پاسخ:
    خوزستان استانه :))))
    اینجا عزاداری ها رو خیلی گرم میگیرن
    محرم هم خیلی پر شوره اینجا
    زنجان رو منم از تلویزیون دیدم، دوست دارم منم اونجا رو از نزدیک ببینم
    هر کاری کردم نتونستم محرم نیام شهر خودمون
    خواهرم 2 روز توی راه بوده که اومده اونم فقط واسه 2 روز موندن، 2روزم توی راهه که برگرده
    ولی اونم میگه محرم فقط اینجا...
    عزیزم من که میدونم استانه ولی من کلا به همه اسامی چه شهر چه استان باشن میگم شهر :))
    تکه کلامم شده :)

    یه زمانی داداش من تو دزفول دانشجو بود حتی اون زمانا هم نشد بیایم اونجا و عزاداریهای اونجا رو ببینیم.
    دقیقا محرم فقط زنجان و خوزستان یا فرقی نداره اهواز :)
    محرم های قدیم کوجا الان کوجا :((

    پاسخ:
    اینجا چیزای جالبی هم میبینی اگه بیای...مثلا رقص علم...
    یا سلام علم به حضرت رود بند
    آره یادمه داداشم دانشجو بود همیشه از اصفهان پا میشد می اومد خونه فقط واسه ی همون دو روز :)
    میگفت فقط تاسوعا و عاشورای اینجا!
     اون ایام خوب بود اما الاناون حس معنوی خوب رو نمیدن :((
    البته ما اون زمانا روز تاسوعا بساط حلیم نذریمون پابرجا بود یکی از تهران می اومد یکی از خارک و یکی از قشم یکی از اصفهان یادش بخیر 
    همه خودشون رو برای حلیم نذری روز تاسوعا میرسوندن !
    همه ها نه فقط خونواده ی خودم مثل پسرداییم دوستاش پسر خاله ام و دختر خاله ام همه فامیل و دوست و آشنا و در و همسایه خودشون 
    فقط برای همون دو روز می اومدند بساط حلیم رو راه می انداختند بعد از توزیع  میرفتن تو دسته های عزاداری.
    یادش بخیر :)



    پاسخ:
    وااای نگو...من عااااشق مراسمات دسته جمعی ام!
    محرما هم همه ی خاندان از شهرای مختلف میان اینجا
    تهران اصفهان شیراز اهواز و...
    میام اینجا این عکسُ میبینم هی خندم میگیره :دی
    پاسخ:
    :)))
    به هرکی نشونش میدم میخنده!
  • شقایق وحشی
  • :)))))))))) خیلی بانمک شده
    پاسخ:
    :))  یه لحظه دندونام تعجب کردن از دیدن این صحنه!
  • معصـومــــــه ▄▄▄✐
  • ای جانم:))))))) من یه دفعه تو این وضعیت رفتم بیرون بعدش دیدم خمیر دندون نیست رو مسواک!بعدش فهمیدم احتمالا تو مسیر ولو شده رو سر یکی از بچه ها :))))
    پاسخ:
    :))))) بیچاره طرف!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی