من دلم تنگ شده،فاجعه را میفهمی؟ عمق دلتنگی و این حال مرا میفهمی؟
سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۰ ق.ظ
وقتی میری میشینی پیش بچه های اتاق بغلی و انقد دلت پره که هیچی نتونی بگی و به زور و اجبار به نسکافه و قهوه دعوتت میکنن بعد بی سرو صدا پا میشی میای توی اتاقت که بر خلاف همیشه تاریکه و چراغش خاموش، آروم آروم قهوه میخوری و فکر فکر فکر...
+دور باش اما نزدیک،من از نزدیک بودن های دور تو میترسم...
- ۹۴/۰۷/۲۱