زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

بگم از امروز...

و عجب روزی بود امروز!

حدودا ساعت 2 خوابیدم...ساعت 4 و خورده ای نزدیک به 5 واسه نماز صبح بیدار شدم و دیگه نخوابیدم... و قصه ازینجا شروع میشه!

حالا کم خوابی بماند...و اینکه هی وسیله جمع کن و از اینور اتاق ببر اونور اتاق...

 

رفتم دانشگاه... ما ترم 1 درسی به اسم بیوشیمی مقدماتی رو پاس کرده بودیم ولی به دلیل اینکه بعضی از فصلاش ارائه نشد خواستیم بریم سر کلاس استادی که داشت همین بیوشیمی رو به بچه های ترم یکی درس میداد

ازون طرفم خودمون همین ساعت رو کلاس اخلاق برداشته بودیم و تداخل داشتن باهم

رفتیم سرکلاس اخلاق که اجازه بگیریم و بریم بیوشیمی که هنوز ولرد کلاس نشده، دوتا از همکلاسیا اومدن بیرون و گفتن فقط ما دوتا سر کلاسیم و هیشکی نیست!

و این موضوع مایه ی تعجب ما شد!

یکی دیگه از همکلاسیامم اومد و جمعا شدیم 4 نفر و رفتیم سر کلاس...بعد یه حاج آقا وارد شد! حاج آقا که میگم منقورم یه حاج آقای واقعیه...ازینا که آخوندن و عمامه دارن!

(نه الان فقط یه نفر بیاد بگه حاج آقای مصنوعی هم داریم مگه؟!)

بعد نشستیم و با اشاره ی دوستان به معنی با مفهوم "تو بگو" شروع کردم! و گفتم که چون کلاسا تداخل داره و الانم تعدادمون کمه و یه سری مبحث هم ترائه نشده، اگه اجازه بدین بریم اونور!

یعنی چنااااان بهش برخورد که عباشو پوشید و ماژیکاشم گرفت دستش و زیر لب گفت من برم تا کلیفم مشخص شه!   و رفت!


دوستان رفتن کلی نازشو کشیدن و با این و اون حرف زدن که حاج آقا رو راضی کن بیاد و ما شکر خوردیم اصن و این حرفا!

ای بابا من که چیییزی نگفتم!

بعدم که اومد فهمیدیم که بله! ایشون یکی از امام جمعه های یکی از شهرستانا هستن  و من :|

بعدم چرا صدای همه ی حاج آقاها شبیه به همه؟ خدا شاهده یه لحیه فک کردم توی مسجد نشستم و الان شب قدره :|

بعدم درومده میگه من آدم انتقاد پذیری ام ... وایمیسم یه جلسه این گوشه، و از شما میخوام که انتقاداتونو بگین و اگه دریت و سازنده بود من 1نمره بهتون میدم!

خواستم پاشم بگم استاد شما خیلی الکی زود ناراحت میشین...با کسی هم شوخی ندارم!

بعد رفتیم سر کلاس بعدی و بچه ها گفتن با کدوم استاد کلاس دارین و من گفتم "میم"! بعد من حواسم نبود با استاد "عین" کلاس داریم و استاد عین و میم رو هیکدوموتا الان ندیدم و دارم هی چپ و راست سوتی میدم و بدون اینکه قبل فامیلیشون کلمه ی "استاد" رو اضافه کنم اسمشونو میبرم و استاد عین هم روبه رومه!!! و همش در حال خندیدن بود! و من بعدش متوجه شدم!

بعد از این سوتی استاد عین فرمودن همتون هم رشته ای هستین؟ من: بله! 

همتون خوابگاهی هستین؟ بازم من: بله!

در حالی که فقط ما 3تا هم رشته ای بودیم و فقط خودم خوابگاهی!


بعد گذشت و اومدیم دم یه کلاسی که بچه های ترم یکیمون بودن و هی جلومون فیس و افاده میومدن و سراشونو بالا میگرفتن و راه میرفتن و به ما نگاهم نمینداختن!

رفتیم نشستیم توی سالن، میگم این ترم یکیامونم چه کلاسی میان! نه اینکه ما رو نمیشناسن...نمیدونن ما هم رشته ایه ترم بالاییشون هستیم...هی قیافه میگیرن واسمون!

و با سقلمه ی دوستم به خودم اومدم که اشاره میکرد به یه ترم یکی تغذیه که کنارم نشسته بود و قبل از اینکه بخوام روی صندلیم بشینم باهاش احوالپرسی کرده بودم :|

بقیه ی سوتی های لفظی دیگه بماند!


گوشیمم که توی خوابگاه جا گذاشته بودم اونم در حالی که در حال شارژ بود...


گذشته از اینها... ماکارونی هم درست کنی به حجم زیاد و 4_5 روز پشت سر هم ظهر و توی دانشگاه و شب ازش بخوری :|


جنبه ی زود بیدار شد هم ندارم!

  • . زیزیگلو

نظرات  (۳)

سوتی هات رو دوس دارم مثل غلط املایی هات :)))))
پاسخ:
قبل از تو یه نفر دیگه هم غلط املائیامو گفته بود و نوشته بود خفنن :|
ولی حس تصحیح نبود!
من ادبیاتم خوبه هااا!
  • سعادت سلیمانی
  • استاد آخوند نداشتم تا حالا...

    ولی فک کنم جالب باشه :)

    هوش و حواس ادم ک سر جاش نباشه از این سوتی ها میذه مثلا اینجانب کارت عابر بانک و فلش و ... همه رو به انضمام شلوارمحترم توی لباسشویی انداختم پریروز! 
    پاسخ:
    استاد آخوند آدم داشته باشه فضای کلاس میبردش توی حس و حال مسجد!
    تازه ایشون امام جمعه هم تشریف دارن و یه سر تو حال و هوای نماز جمعه هم میرم!
  • فیروزه ای
  • راستشو بگم
    اگه به منم میگفتن سر کلاس تو نمیایم و میخوایم بریم ی کلاس دیگه بم برمیخووز
    اصن تو خودتو بذار جای استاد
    خب برمیخوره ب آدم
    البته استاد باید سیاست داشته باشه و یه جوری روی دامشجو رو کم کنه که نفهمه از کجا خورده
    خخخخ
    الکی مثلا من  ۱۰سال دانشجو نیودم
    پاسخ:
    نگفتم نمیایم که! گفتم اگه اجازه بدین!
    بعدشم آیا درسته با 4 نفر آدم کلاسو تشکیل بده؟!

    ساره تو از ما نیستی! :))) 
    یعنی روی منو کم کنه؟! :)))

    ماشالله ...10سااال؟!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی