نشسته ام به تماشای کوچ قافله ها
جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۸ ق.ظ
نشسته ام به تماشای کوچ قافله ها
نشسته ام بسرایم دوباره از گله ها
نشسته ام بنویسم که دوستت دارم
و باز نقطه سر خط و باز فاصله ها
گذشت جمعه و من باز منتظر ماندم
اثر نداشت دعای قنوت نافله ها....
چه خوب میشود آقا خودت دعایم کن
توان ندارم و مشکل شدند مسئله ها
من از صلابت نام تو خوب میفهمم
که بی دلیل نبوده وقوع زلزله ها
حواسمان همه جا پرت میشود آقا
و نیست یاد شما لابلای مشغله ها....
بیا که کودک تاریخ از همان اول
سپرده حلق خودش را به تیر حرمله ها
و باز آخر شعری مرا دعایم کن
که دارم از نظرت انتظار این صله ها
میان مردمک چشمهای منتظرت
نشسته ام به تماشای کوچ قافله ها....
- ۹۴/۰۵/۰۹