Unknown
شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۳۳ ق.ظ
کسی آرام می آید،
نگاهش خیس عرفان است،
قدمهایش پر از معنا،
دلش از جنس باران است،
کسی فانوس بر دستش،
بسان نور می آید،
امید قلب ما روزی ،
ز راه دور می آید....
ببینم امروز جمعه س ک من اینهمه دلم گرفته؟؟؟
ن بابا امروز ک شنبه س...
من چرا امروز اینجوری شدم ؟ اه
- ۹۲/۰۶/۰۲
چشم من چشمه جوشان غریبانه اشک.
گونه ام بستر داغ خانه و کاشانه اشک.
صورتم سرخ زسیلی که نصیبم شده از باور کس.
جه بگویم از کس که ندانسته شدم محو و قربانی کس.
کاش میشد که همچون حبابی بر آبو
در نگاه تو رها میکشتم فارغ از هر بود و نبود.