این داستان:حنا!
چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۴۶ ب.ظ
دیشب یکی از بچه ها اومده بود تو سوئیتمون و دستش یه کاسه حنا بود
میگم این واسه چیه؟ میگه ماسک!
کشیدن رو صورتشون و با ماست قاطیش کردن که رنگ نگیره و کشیدن رو پوستشون و سریع شستنش
حالا من بازیم اومده بود :)
رو صورتم ازین شکلایی که مردم رو لپشون میکشن واسه جام جهانی کشیدم (قبول دارم ندید بدیدم! من کی جام جهانی رفتم؟! پس این کار منطقی بود کاملا!)...در همین حین یکی از بچه ها شروع کرد یه ماجرایی رو تعریف کردن،منم سر تا پا گوش دادن
ماجرا که تموم شد یه نگا به آینه انداختم دیدم ااااای وااااای!!! نشستم حنا رو! حالا بدو بدو بشور رنگ نگیره!
رنگ گرفته! نارنجی کمرنگ شده جاش :|
فقط امیدوارم تا پس فردا صبح که میرسم خونه رنگش بره! مامانم نترسه!
- ۹۴/۰۳/۲۷