خیانت :: زیزیگلو

خیانت

يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۶ ب.ظ

کسی که گوش نمیده...

انگل دارم فردا! ولی تا اینو نمینوشتم آروم نمیشدم و همش ذهنم درگیر بود.به خودم قول دادم که بعد از امتحاناتم پست میزارم ولی خیلی اذیت میکرد منو این متن نانوشته

من اشتباه کردم که فک کردم خیانت بیشترش از طرف پسراس.آره اشتباه کردم.به همون اندازه پسر خائن،دختر خائن هم هست.

ایناهاش اینجاس.روی تخت روبه روم.3 سال نامزدیه ولی محاله روزی که با یه پسر چت نکنه و با یه نفر دیگه بیرون نره و سوار ماشین یکی نشه و قرار نزاره و ...

همش که نباید دنبال یه خائن محله های پرت و سوت و کور بالاشهر تهران رو گشت...

خب تو مگه نامزد نداری؟

میگم خب اینا چه لذتی واست داره؟ نامزدت که هر موقع زنگ میزنه کلی قربون صدقه ت میره،کلی قربون صدقه ش میری

میگه خب ما حرف زدن بینمون فقط "عزیزم و دوستت دارم و فدات بشم و دورت بگردم و..."همیناس فقط! میگم خب تو چیزی بیشتر از این میخوای؟ هر هرهفته هم که میاد دنبالت یا تو میری پیشش! خودت گفتی که بهت گفته: من آخر از دست رژلبای تو اسهال میگیرم! اینم چیز کمیه ینی؟!

میگه خب خیلی عادی شده این چیزا! هیجانی توش نیست،فقط قربون صدقه ی هم میریم...

میگه یکی از پسرا گفته عکستو بفرست،نمیخوام بفرستم.میگه نفرست،بهش بگو نامزد دارم.

میگه نه زشته،دیدش نسبت بهم عوض میشه...آخرش عکسشو فرستاد ولی حاضر نشد بگه من مال یکی دیگه م...

شبکه ی جم و فارسی وان و...! حالا هی بگین نه ما کنترل میکنیم خودمونو...

خب من واسه چی دارم این همه حرص میخورم؟! ب خدا دلم میسوزه.واسه دوستم واسه جامعه م...من درد ندارم که حرص و جوش بخورم الکی.منم میتونم عین خیلیا ساکت باشم و خم ب ابرو نیارم و بشم"آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه"

من وقتی میبینمش حالم بد میشه...جدی جدی حالم بد میشه...

آقاهه واسه ماهواره میخره میگه مادرست استفاده میکنیم،بعد خانومش که بهش خیانت کرد میگه من واسش کم نذاشتم...چرا پس...؟!

تو کشورای خارجی واسه استفاده از یسری شبکه باید هزینه بپردازی...

ولی واسه ی ما شبکه های خارجی فارسی زبان ساختن که بدون یه قرون هزینه بشیتی با خیال تخت ببینی! توطئشونه..حالا هی خودمونو بزنیم به اون راه!

اینکه ماهواره نبینیم و نگیریم و حرامست و ...همه ش شده واسمون شعار.هزار بارم شنیدیم و انداختیم پشت گوش و اینکه ما عین بقیه نیستیم و معتقدیم و کارمون درسته.شد یه بار صاف و ساده خلوت کنیم با خودمون ببینیم داریم چه بلایی سر خودمون جامعه میاریم

ببخشید بی پرده میگما.واسه خودم نوشتم...خیلی کفری ام...

به نظرتون خیانت از کجا شروع میشه؟

۲ ۱
۹۴/۰۳/۲۴

. زیزیگلو

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۵

آقای خاص

خیانت یعنی نیاز به سطل آشغال احساسات... هر انسانی تو یه برهه از زندگیش احساس میکنه که به بعضی خواسته هاش نرسیده... مطمئن باش اون پسر هم داره خیانت میکنه... سرد شدن حسیه که در 2 طرف شکل میگیره... اینا به درد هم نمیخورن... این 2 تا در کنار هم فقط باعث میشن هر دوشون منحرفتر بشن و هر روز افق های روشن تری از کثافت کاری در مقابلشون باز بشه... البته شاید این همون چیزیه که میخوان....
ساکت باش و آسه برو و آسه بیا... نه برا گربه... برا سالم موندن عقاید خودت...
ماهواره فقط تسریع میکنه... تا زمینه ش تو وجود کسی نباشه اتفاقی نمیوفته...

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۳

سعادت سلیمانی

این یه بحث پیچیده او یه معضل بسیار خطرناکی هستش خواهرم که متاسفانه جامعه ی ما با اون رو ب رو هستش!

نقش تهاجم فرهنگی بسیار بسیار پر رنگ هستش تو این قضیه و نمیشه بگیم فقط نقش کاتالیزور دارن ماهواره و امثالهم ...

متاسفانه یه عده نمیخوان باور کنن ما توی جنگ هستیم. تمام هنجارهای فرهنگی ما الان هدف قرار گرفته شده و یه عده روشن فکرنمایِ غرب زده ی فریب خورده هم به این مسئله دامن میزنن و توی زمین دشمن بازی میکنند!

چندتا جمله کوتاه از امام خامنه ای درباره ی جنگ نرم:

فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزائی است و مهندسی فرهنگ به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد.

جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم .

در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می‌‌آید که آنها را منهدم کند؛

کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه مسأله تهاجم فرهنگی خواهند شد.

دشمنان جمهوری اسلامی ایران باورهای سیاسی و دینی و نیز عادات حسنه ملت ما را با تکیه بر ابزارهای فرهنگی هدف گیری کرده اند.

اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی براساس آن بنیان نهاده شده است، دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قراردارد.

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۲

میس هیس

یادمه یه همکار داشتم که با یه پسری شش سال دوست بود ، روزای اوج رابطه شون بود ، هر جا حرف از عشق میوفتاد با کلی افتخار از خودشون میگفت ، خودم دیدم ، نه که بخوام تهمت بزنم ، روزی که شیرینی آورده بود برای بهم رسیدن و عقدش ، بعد از ظهرش داشت تعریف میکرد که از یه پسره شماره گرفته و قراره باهم قرار بذارن باااز ، کلی هم از تیپ و قیافه ی پسره تعریف کرد ، بعد حالا نامزد خودشُ اگه میدیدی ، پسره ازین پسرای ساده و عاشق بود ، شش سال تمام نگاه چپ نکرده بود به کسی ، جونشُ میداد واسه دختره ، هرچی دختره میگفت قبول میکرد ، بعد دختره؟ عوضی به تمام معنا ، بعد من بهش گفتم تو که تازه داری با عشقت (به قول خودت) ازدواج میکنی دیگه وارد یه رابطه ی الکی شدنت چیه ، گفت اووون فرق داره ، اینا واسه تنوعه ، تنوع ، اسم کثافت کاری شاید بشه تنوع :)
مستند سلام گرگ راجع به همین ماهواره و اثراتشه ، قبح یه سری مسائل میریزه ، خیانت میشه عادی ، شاید اگه ده سال پیش اسم خیانت میومد ما میگفتیم واااااای خیانت ، اما حالا میگیم ئه فلانی هم خیانت کرد ....
اندازه یه پست نوشتما :)))

۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۷

قلم بانو

سلام
من که دیگه حرف نمی زدم. تو مقطع ارشد داشت حالم از اکثریت بچه ها و همکلاسی ها بهم می خورد. اینقدر که با پسرا راحت بودن، با هم می رفتن تفریح و پارک... یک روز تو محوطه یکی از دوستان، منو به دوست پسرش معرفی کرد: مثلا فاطمه دوستم، سعید دوستم! :/
اصلا هیچ وقت آدم نباید بگه ما که کارمون درسته، پیغمبر خدا، حضرت یوسف (علی نبینا وآله علیهم السلام) می گه: ان النفس لأمارة بالسوء الا ما رحم ربی...
ایشون که پیامبر معصوم بودند، تکلیف ما روشنه.
ما باید از همون اول مواظب خودمون باشیم. از همون اول... از هر چیزی که می تونه استارت عادی سازی روابط با نامحرم را بزند.
اول اینا رو به خودم می گویم
از یه خنده، از یک شوخی الکی، از نگاه کردن شروع می شود؛ یک چت کوتاه خصوصا با این وسایل ارتباط جمعی و شبکه های مجازی، یک کامنت. وقتی در روایات داریم در حد ضرورت حرف بزنید، نگاه کنید، برخورد کنید، برای همین است. هر سری به خودمان سخت گیری کنیم.
تشر بزننم، این چه کاری بود کردم... این شوخی بجا بود؟! این نگاه لازم بود؟!
نباید بگذاریم روابطمان با نامحرم عادی بشود، ربطی هم به کوچک و بزرگش ندارد، اینکه مثلا فلانی جای داداشمه، برادرکوچیکمه، یا فلانی جای بابامه، مجوز ارتباط نمی شود وقتی بزرگ شده ایم. بله، سخت است حریم رعایت کردن درباره کوچک تر، اما شدنی است. پسرخاله هایم، 12، 13 سال از بنده کوچک ترند، حتی به اسم کوچک الان صدایشان نمی کنم. با اینکه خب خیلی بچه ترند، اگر هم بخواهم صدا کنم: با پسوند آقا...
وقتی عادی بشود، آدم نامزدش و همسرش هم برایش عادی میشود. اما اگر هی حواسمان باشد، به خودمان تذکر بدهیم، باعث می شود وقتی با کسی وعده ازدواج گذاشتیم، همه چیز آن آدم برایمان جدید باشد.. نگاه هایش، قربان صدقه رفتن ها، شوخی ها...
وقتی حدیث داریم تکبر صفت بدی است، اما برای زن خوب است. یعنی بگذار همه بفهمند تو آدم متکبری هستی.

یک تبصره: افراط و تفریط در هر حال خوب نیست.نباید آدم بشود صم و بکم. نه آنقدر فکر کند چون حجاب دارد، می تواند با همه بگو و بخند بکند و... . حد وسطش را خودمان می توانیم پیدا کنیم. پیشنهاد می کنم استفتائات حضرت آقا را این باره بخوانید. حدود روابط را اگر رعایت کنیم، ان شاءالله بعدا نه خیانت می بینیم ونه مورد خیانت واقع می شویم.

۲۹ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۲

محمود بنائی

سلام

انشا ننویسم واست، بیشتر از کمبودها و کم گذاشتن ها و کمی از زیاده خواهی و کم تحمل بودن ما آدمها. اما مهم تر از همه این که ما آدمها چیزی در وجودمون هست به نام نفس که گاهی نمیتونیم پا روش بگذاریم.

زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

خیانت

نظرات (۱۳)

ارسال نظر

زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسیبنده را آفریده ای مرسی!

خیانت

نظرات (۱۳)

ارسال نظر

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!