خواندن ناله های من خواندن دارد؟!!
اومدم یکم ناله کنم!
خو چیه؟! وب خودمه! چار دیواری اختیاری!
اصن شما که مشکل داری با من نیا....نخون اصن...
نمیخوام برگردم...نمیخوااااااام!
یه نفر بیاد من بزنمش یکم دلم خنک شه!چیه؟! انتظار دارین بگم خشن خودتونید؟! نه خیرم! خیلیم من خشنم! و نا رمانتیک،و نا مهربان. و در این مواقع سو دنجورس! به همین غلظت حتی!
من برم خرید؟ بعد آشپزی حتما؟! نه واقعن یه سوال الان برام پیش اومده...آاااااشپزی و من؟! من و آشپزی؟!
یعنی وای به حال شریک زندگانیم اگه آشپزی بلد نباشه!
دستمم به مایع ظرفشویی حساسه...قرمز میشه میسوزه!
خو چیه؟! مدل دستمه.خدا آفریده اینجوری منو.یعنی بیای بگی چرا خدا تورو اینجوری آفریده و کفر کنی جووووری میزنم با مشت و بدون دراوردن انگشتر از هردو طرف تو فکت که مث شیر کاکائو به قطعات ریز و درشت تقسیم بشی...!
چیه؟! ها؟! بدت میاد نخون...مجبوری...دلم میخواد...حرصم گرفته :|
نمیخوام برم خوابگاه.از جاده بدم میاد.از تنهایی سفر رفتن بدم میاد.از کوله ی سنگین و ساک سنگین تو دست چپم و چمدون بسی سنگین تر تو دست راستم بدم میاد...از این مسیر فوق العاده بدمسیر بدم میاد.از استادا هم بدم میاد.اصلا از همه ی عالم بدم میاد...دلم میخواد بدم بیاد...
الان برم دست بزنم به کتابم جیغ میزنه! >غریبی میکنه!
تو گروه تغذیه مونم یه دعوای حسابی کردم حال همه رو گرفتم.
یو ها ها ها! آره بدجنسم!
- ۹۴/۰۱/۱۵