کسانی که همیشه در یادم خواهند ماند
یه آقایی هست به اسم نادری،
تاسیساتی خوابگاه و دانشگاهه.اگه لوله ای بترکه یا سینک آبش نره پایین یا لوله ی هود کنده باشه یا تختامون صدا بده یا موش بیاد تو خوابگاه، یا آبراه کف آشپزخونه بگیره یا دوش لامپ حمومو خیس کنه (اینا همه اتفاقاتی بود که ترم پیش واسمون افتاد!)ترتیب کارشو میده
یه بار اومده بود تو سوئیتمون، واسش شربت درست کردم.از اون موقع منو یادش مونده. هر موقع میبینه منو، سلام میکنه و یه لبخند تحویلم میده.البته من خودم پیش دستی میکنم و بش سلام میکنم، از بس که من با ادبم!!
تو خیابون داشتیم میگشتیم(همینجا، نه اونجا!) یه آقایی سوار موتور بود، عین آقای نادری تند میرفت و لباساش باد میخورد.یادش افتادم!
من اگه واسه هیشکی دلم تنگ نشه واسه آشپزمونو آقای نادری قطعا دلم تنگ میشه.
+بعضی وقتا کسایی که نقش پررنگی توی زندگیت ندارن، باعث دلتنگیت میشن...بدون اینکه خودشون بدونن...
- ۹۴/۰۱/۰۹