معظلی به نام دست دادن(2)
+بزرگ ترین معظل من توی عید دست دادنه
شدم سوژه ی پسرای خانواده.همشونم نامحرم!
تنها دختری هم که باهاشون دست نمیده منم. هی میان میشینن پیشم دستشونو میکشن سمتمو میگن سلام!
بعد دست که نمیدم دستکش میکنن دستشون
پارچه میندازن رو دستشون
دستشونو میکنن تو جیب شلوارشون میگن اینجوری چی؟! بازم دست نمیدی؟!
مثلا همین "ا" ! سلام میکنه.میگم سلام. و شروع میکنه به احوال پرسی: رسیدن بخیر خوبی؟ و دستشو تا توی افق میاره بالا که باهام دست بده! یه لبخند میزنم و نگا به دستش میکنم و آروم از کنارش رد میشم و میرم داخل
دستش هنوز رو هواست! خو دست نده که ضایع نشی،ضایع!
مهمون که میاد از ترس دست دادن از ته اتاق فاصله ی دو 3 کیلومتری حدودا از همون دور دورا باهاشون سلام میکنم و بعد واسه پذیرایی میرم پیششون!
+یه جا شنیدم که گفت امام زمان خون گریه میکنه وقتی با یه نامحرم دست میدین...خیلی حساس شدم روی این موضوع از اون موقع
وگرنه قبلا حدودا 30_40 سال پیش به قبل دست دادن یه عرف بوده توی جامعه و همه ی مردا و زنا با هم دست میدادن بدون هیچ قصد و غرضی.
ولی خب از دید مذهبی اشکال داره
+پسر عمه ی بنده همین که از آلمان اومده،بعد از اینکه دید همه بجز من باهاش دست دادن اومده میگه اسلام به خطر میفته تو دست ندی؟! میگم آره
میگه حزب الهی! میگم آره خیلیم مذهبی ام!
میگه بیخیال،من اشکال نداره باهام دست بدی،خارجی ام!!
+دفعه ی پیش که اومده بود خواست روبوسی کنه. خودمو کشیدم عقب
دیوونه
- ۹۴/۰۱/۰۳
منم اصولا زیاد ضایع میکنم
ولی خب فامیلای درجه دو این طوری نیستن و خیلی از این موضوع راحتیم