کرم ناردونه
شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۳۷ ق.ظ
داشتیم ناردونه هایی را که از یکی از بچه ها کش رفته بودیم همگی دور همی میخوردیم
که ناگهان...
بچه ها یک کرم سفید در ناردونه ها پیدا کردند!
بباره (بهاره!) با یک دستمال کاغذی برش داشت و آورد به من که روی تخت دراز کشیده بودم و پتو را تا بالا روی خودم کشیده و مشغول بازی با گوشی ام بودم نشان بدهد
همین که نشانم داد وکلی ذوقش کردم،شروع کرد به بالا رفتن از یکی از گوشه های دستمال کاغذی
بباره آن گوشه را خم کرد تا کرم تشریف بیاورد وسط دستمال؛
یهو افتاد روی پتویی که رویم بود!!
جیغم که بند نمی آمد!پتو را کشیدم رویم و جییییییغ!!!
بباره از شدت خنده پهن زمین شده بود و توان حرف نزدن داشت!
+پیدا نشد
امشب در کنارش باید بخوابم!
- ۹۳/۱۱/۱۸
من دیه از کرم نمی ترسم حتی بعضی وقتا که توی حیاط مدرسه کرم گیر میاوردم میذاشتم رو دستمو دوستامو باهاش می ترسوندم