به خانه بر میگردیم
پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۱۲ ب.ظ
روزای عجیبی رو گذروندم. دلم شکست، از ته دل خندیدم، از یه سری چیزا متنفر شدم، دلتنگ شدم، جنگیدم، تلاش کردم، کارد به استخونم رسید و ساکت موندم، گله کردم، بغض کردم، شاد شدم، هدیه گرفتم... و خلاصه اینکه سه هفته ی پر تنش رو گذروندم. سه هفته ای که حداقل باعث شد چند کیلو کم کنم و یه شب از ساعت 2/30 تا 4/30 بیمارستان باشم.
گذشت
خدایا شکرت
+تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
++دعا کنید انتخابات خوبی رو بگذرونیم و فردی که لیاقت داره انتخاب شه... با وجودی که اصلا دلم نمیخواد رئیس جمهور دولت یازدهم رو بار دیگر توی این جایگاه ببینم!
+سعی کنید اگر میخواین کاری انجام بدین وقتی باشه که حامی داشته باشین... تنهایی هم میشه ولی حامی خیلی مهمه...
من روزی سه تا حامی داشتم
و الان تنها.
- ۹۶/۰۲/۲۸