فی البداهه!
مثلا یک روز که هوا ابری است و رعدو برقی،هی بچه ها اشکال دستور زبانی از تو بگیرند و تو هی دستور زبان را زیر سوال ببری و مثلا بگویی پسرش اومده دنیا
یا سفت میزنمتااا!
و هی آنها بگویند که تو فارسی را چگونه پاس شدی؟و چند شدی؟و چرا اینگونه سخن میگویی؟
بعد یکیشان بگوید گوشی من را بزن توی شارژ (که من میگویم روی شارژ البته،بعد میخندند آنها! درست تر است به نظرم!شما چه میگویید؟)
بعد من در حال انجام کار میگویم: خوب نیست گوشیت تو برقه،...وقتی که رعدو برقه!!!
بعد صدای جیغ و سوت و کفشان برود آسمان که الحق که تو شاعری و ادبیاتت 20!
و اینکه روی همه ی مارا کم کردی با این شعرت! :)
و همه با هم بخوانند:خوب نیست گوشیت تو برقه وقتی که رعدو برقه...!
و دس دس دس!
و هی بیایند وسط و قرهاس ریز بریزند و هی شعر من را بخوانند!
+از مزایای فی البداهه شعر گفتن!