زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

گاهی غیر ممکن، غیر ممکن است

پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ق.ظ

میگویند برای قضاوت کسی با کفشش راه برو بعد حرف بزن... راستش تا حالا به خیلی چیزها فکر نکرده بودم. خودم را جای خیلی ها زده بودم و حس همان لحظه یشان را درک کرده بودم فقط...البته که جمله ی احساس سوختن به تماشا نمیشود، آتش بگیر تا بدانی چه میکشم یک چیز دیگیری ست. ولی راستش را بخواهید زندگی در قالب یک کسی دیگر را درک نکردم. لحظه لحظه با آن حس و حالش  و با آن پا توی کفشش را. حس کسی را دارم که میخواهد رها شود از چیزی اما دست خودش نیست. گرفتار است. پایش بسته است. مثلا کسی (دور از جان!) یک بیماری صعب العلاج گرفته...میخواهد مثل آدم زندگی کند...نمیتواند. مثلا کسی دیابتی است، میخواهد شیرینی بخورد، نمیتواند. خیلی چیزها هستند میخواهی تغییرشان دهی اما دست و پایت بسته است. زنین گیرم. میخواهم بک سری چیزهایی را تغییر دهم اما نمیشود. نمیشود. چه کنم با این غیر ممکن بودن و نشدن؟ چه کنم؟
دو روز است از دم غروب دلم میگیرد و به هیچ چیز و همه چیز فکر میکنم.چقدر دلم سفر میخواهد. همه چیز را ول کنم و بروم چند روز. مال خودم باشم. رها شوم ازین آشفته بازار افکار که تا می آیم فکر نکنم هجوم میاورند سمتم.

  • . زیزیگلو

نظرات  (۷)

دقیقا حال من! رها کنم برم یجایییییی دووووووور...
یجایی که هیچکی نباشه!هیچکس!
موفق باشی زیزیگولو جونم:)))
پاسخ:
یه جایی که بتونم یه چیزاییو فراموش کنم...
چقدر این حس و حال برام آشناست :(
پاسخ:
شمام به این حس دچارین؟
  • یا فاطمة الزهراء
  • واقعا حس بدیه
    مشابهش رو داشتم آدم درگیری پیدا میکنه با خودش
    پاسخ:
    میخواد یه کاری کنه که گذشته رو علاوه بر خودش بقیه هم فراموش کنن
    میخواد این وضعیت روتین و یکنواخت رو تغییر بده....
  • هَشت حَرفی
  • بخوابید! همین :) ساعت ها بخوابید!
    پاسخ:
    پاک کردن صورت مسئله؟
  • فیشـ ـنویس
  • یادمه در یکی از وبلاگهایم پستی داشتم
    تحت عنوان
    سه قدم با کفش های نادرشاه افشار :)
    پاسخ:
    لینکش؟
    بعضی وقتا یه سری چیزا خواست خداست که نشه و ما هم چاره ای جز تسلیم نداریم.
    پاسخ:
    اونا که البته. منظور من کاراییه که با اختیار اتفاق افتاده :)
    :(

    آره واقعا سفر خیلی کمک میکنه به رهایی از دغدغه ها...
    پاسخ:
    به قول یه نفر...باید همیشه گوشه ی دلت یه باغچه داشته باشی...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی