زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

امروز ساعت 10 تمام کلاسای دانشگاه رو تعطیل کردن چون اساتید یه جلسه داشتن و گفتیم دانشجوها چی؟ گفتن خیر این جلسه ی اساتیده فقط ... بعد من و چند نفر از بچه هام رفتیم ببینیم چه خبره! که دیدیم مسئولا میگن بفرمایید بفرمایید و مام رفتیم تو! بعد همه ی استادا دور یه میز بزرگ توی سالن آمفی تئاتر نشسته بودن و برای اینکه اون دوتا صندلی بین خانم ق و آقای م پر بشه اشاره دادن که بیاین دور میز بشینین... من و دوستمم رفتیم!

اولین بار بود این همه استاد با هم میدیدم :دی ازین بلند گوها هم که تق میزنن روشن میشه حرف میزنن جلومون بود! خلاصه فاش نمیکنم جلسه در مورد چی بود ولی حرف سخنران که تموم شد گفت کسی حرفی سوالی نداره؟ و خب تک تک استاتید صحبت میکردن تا رسید به ما. منم یه چیزی گفتم و یه سوال پرسیدم و یه مثال زدم. سخنران فرمودن:خانومه؟ گفتم فلانی هستم. بعد جواب دادن سوالمو... بماند که موقع مطرح کردن مثالم همه استادا نیششون باز بود و دوستم سعی میکرد خندشو کنترل کنه و بعد از تموم شدن جلسه آقای ق (آقا و خانم ق فامیلتشون یکی نیست) با خنده گفتن فلانی بالاخره حرفتو زدی! و بماند که راه دانشگاه تا خوابگاه رو یه بند خندیدیم و سوژه شدم و استاد ر گفت ترکوندی! و سر ناهار و شام یادمون میومد و میخندیدیم و بچه ها واسه پ که مهمونمون بود تعریف کردن مثالمو.... خب؟ یکی از بچه ها امشب گفت: من اگه جای تو بودم دیگه از فردا دانشگاه نمیرفتم!

نظرات  (۱۸)

نیازمند توضیح بیشتر!
پاسخ:
خیلی کلی پرسیدی !
خو چرا این همه سکرت وار؟
چی چی گفتی که حال کردن؟
پاسخ:
داشتم رفتارای یه همکلاسی رو که دچار تحول بد شده بود رو توضیح میدادم... همه مشتاق گوش میدادن!
ولی برو، خوش می‌گذره :))
پاسخ:
رفتم =))
  • 1 بنده ی خدا
  • 😂 😀😀😀 لهم کردی خواهر.
    آررره برو.
    پاسخ:
    رفتم یکی از اساتیدو دیدیم، گفت دیروز خیلی خوب حرف زدین به منم گفت شمام مثالتون خیلی خوب بود :)) بعد گفتش بعد از جلسه رفتیم سلف در مورد همین مثالی که زدین صحبت کردیم!
  • زینـب خــآنم
  • حالا حرفت ب کنار ! کسی نگف شما دو تا اینجا چیکار میکنین ؟!
    پاسخ:
    نه دیگه! از خداشون بود ما رفتیم!
  • فیشـ ـنویس
  • جلسه رو که فاش نکردید:)
    سوالتون چی بود ؟
    پاسخ:
    سوال نبود. مثال بود!
    داشتم میگفتم فلانی چه تغییراتی کرده بعد بهش گفتم نکن گفته به تو ربطی نداره نظر نده :| ولی کلی خندیدیم!
  • آقاگل ‌‌‌‌
  • مثالش چی بود مگه؟

    پاسخ:
    گفتم طرف حجابو کامل گذاشته کنار...به این "کامل" ی که گفتم همه خندیدن...! بعد گفتم بهش گفتم فلان و اینا، گفته به توچه...تو نظر نده! خداییش من خیلی شوخم گاهی... با دوستام. حرفایی هم که میزنم جوریه که سعی میکنم به کسی بر نخوره. حالا این یه مدته در برابر حرفام جبهه میگیره!
    در کل قسمت خنده دارش اینه که همه اساتید داشتن خیلی رسمی و خشک حرف میزدن و تو جلسه خیلیاشون چرت میزدن و همین بغل دستیم چند باری خمیازه کشید حتی!بعد من مثال ملموس و خودمونی زدم :|
    حالا بعد از کلاس دوستم واسه بچه ها تعریف میکرد میگفت با خودم گفتم الانه سخنران بیاد نازت کنه بگه عیب نداره ... دختره ی بی تربیت...نشونم بده تا بزنمش!
    حالا مثالتو بگو ما هم شاد شیم :))
    پاسخ:
    کامنت بالاییو بخون !
    یعنی اگه من اینقدر رو و اعتمناد به نفس داشتم یا کاشف اتم میشدم یا ریس جمهور بورکینا فاسو :))) 

    والا... 
    پاسخ:
    به نظرم رئیس جمهور یه جایی بشو که اسمش آسون تر باشه!
    خب.خب..این اقای ق.ومهمون پ.واون ر .... خودتم که فلانی:))
    توضیحم که ندادی چی گفتن چی پرسیدی...بعد انتظار داری بگیم بری یا نری خاهرررررر؟
    :)))
    پاسخ:
    مثل اینا که میگن من یه چیزی توی دلمه بعد تو بگو آره یا نه!
    هم جلسه محرمانه بود هم سوالات هم فامیلی افراد هم پاسخ ها!!
    احساس می کنم اشتباهی رفتید سر جلسه شورای عالی امنیت ملی نشستید :)))
    همین جوری که دشمن از همه برنامه های ما خبر داره، از بس از ورود افراد متفرقه به جلسات محرمانه جلوگیری میشه D:
    پاسخ:
    من ازین میکروفوناش خوشم اومده بود...هی تا میخواستم حرف بزنم تق میزدم روشنش میکردم هی همزمان با من یکی دیگه مال خودشو روشن میکرد حرف میزد منم مجبور میشدم مال خودمو خاموش کنم... چند بار هی روشن خاموشش کردم بسی جذاب بود!
    ندید بدیدم خودتونید :دی
    مزه ش به اینه که مثالتو بگی، ببینم چی گفتی ما هم. اینجا بترکیم از خنده خب !
    پاسخ:
    من گفتم در جواب گل آقا... ولی مزه ش به اینه که اونجا میبودی و جو رو میدی ... اینجا بگم متوجه نمیشین بی مزه میشه!
    نه خوبه! هنوز همون زیزیگولویی :)
    پاسخ:
    آدم باید اصالت خودشو حفظ کنه :))
  • شاهزاده شب
  • مشهور شدی تو دانشگاه دیگه :)))
    پاسخ:
    فرداش رفتیم دانشگاه... دوستم با اسم و فامیلی صدام زد...یکی از اساتید داشت از خودپرداز توی سالن پول میگرفت یهو برگشت خندید! منم یعنی یعنی نمیبینمتون رفتم طبقه بالا :دی
  • مــیـمـ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
  • 😂این برچسب های پای متن هم ماجراییه واسه خودش
    من افق های روشنی رو برات متصورم مهسا
    پاسخ:
    اره همونا مربوط به پسته😂
    ممنونم از امیدت...مطمئنی دیگه؟!
    میخوام برم کارشناس تغذیه ی ناسا بشم...نظرت؟!
  • مستر نیمــا
  • خب بگووو موضوع چی بود. مثال چی بود
    مزش به همینا بود کعه سانسور کردی سانسووووووووووووووووووووورررر چیییییییییییییی
    پاسخ:
    برای آقا گل توضیح دادم.
    مستر یه دختره اومده تو اتاقمون اصفهانیه... خودشو که لوس میکنه و میخواد یه چیزی بگه تهش یه "چی" اضافه میکنه... مثلا بریم یه دور چی بزنیم... مثلا دختر چی!
    بهش یاد دادم دزفولی حرف بزنه... بره شهرشون آموزش بده! یه مداحی دزفولی هم حفظ کرده هرکی بهش زنگ میزنه واسش میخونه :|
    ویتا رو بیارین کارش دارم!
  • 1 بنده ی خدا
  • اصن من میدونستم تو ی چیزی میشی.
    برو سخنگوی وزارت خارجه بشو😀
    پاسخ:
    تازه لهجه ی انگلیسیمو باید ببینی! 
    سر کلاس زبان تخصصی استاد میگفت تو چرا یهو انقدر لهجه گرفتی؟ :))
  • مــیـمـ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
  • برو بشو من سنگرو دارم=)
    مهسای پرطلایی امید تیم مایی😎
    پاسخ:
    درست تشویق کنیدا...فقط به عشق شماها میرم تو میدون!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی