زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

پیچ خوردگی!

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۳ ب.ظ

1_یه بار توی دانشگاه داشتم از روی سرعت گیر رد میشدم که همون لحظه پام پیچ خورد و کفشم از پام درومد و همون لحظه هم یه ماشین سرعتشو کم کرده بود که از روی سرعت گیر رد شه که با صحنه ی درومدن کفش من از پام و پیچ خوردن پام مواجه شده بود! و سر ترمز گیر توقف کرد و سرشو از پنجره بیرون اورد ببینه من حالم خوبه یا نه! منم که در اون لحظه از دیدن این صحنه ی خودم خنده م گرفته بود و به شدت خندمو نگه داشته بودم ... قیافمو کج و کوله کردم که یعنی مثلا "آی پام!" وهی کفش پوشیدنمو با اجبار انجام میدادم که یعنی پام درد میکنه و پیچ خودده و این صوبتا! بعد که دید حالم خوبه رفت! همین که دور شد من از خنده غش کرده بودم!

2_ از تاکسی پیاده شدم ...زمستون بود و کلاس کنکور شیمیم دیر شده بود... از همون دوشنبه هایی بود که همیشه دیرم میشد! از همونایی که وقتی سر کلاس دیر میرسیدم استاد با خنده برام شعر میخوند! وارد خیابون شدم و رسیدم به پیاده روی وسط خیابون... سمت راستو نگاه کردم...ماشین نمیومد...رد شدم و خودمو رسوندم به پیاده رو که دیدم...ای دل غافل! یه لنگه کفشم پام نیست! و هی اینورو نگا...اونورو نگا... ودر آخر پشت سرم وسط خیابون یافتمش... دویده بودم کفشم جا مونده بود! حالا هی اینورو نگا...اونورو نگا...برو وسط خیابون یواشکی بپوشش با اعتماد به نفس قدم بردار!
من موندم اگه این اعتماد به نفسو نداشتم چه بلایی سرم میومد!

  • . زیزیگلو

نظرات  (۱۳)

کفشات به نظرم گشادن :)))))

پاسخ:
نه بابا...نیستن! مدرکمم اسپرتی که بنداشو محکم بسته بودم هست!
چقدر مشکل پیچیده ای هست :))
پاسخ:
خعلی!
  • زینـب خــآنم
  • : ))))))))) چطــور کفشت دراومده ُ تو نــفهمیدی ؟؟؟؟؟
    والا دیگ چاره ای هم جز حفظ اعتماد ب نفس نــداشتی خب : دی
    پاسخ:
    فک کنم خیلی سریع دویدم...داغ بودم نفهمیدم! :))
    ههههههه وااااااییییییییی=))))))) 
    کفشت درومده نفهمیدی؟؟؟؟؟=)))))
    پاسخ:
    وقتی رسیدم توی پیاده رو فهمیدم یه چیزیم کمه!
    کدوم شهر؟ اگه شهر خودتون بوده حتما تو برف گیر کرده :)
    (مثلا میخوام بندازم گردن برف که نگم تو سر به هوا بودی کفشت یادت رفته وسط خیابون)
    پاسخ:
    شهر ما که برف نمیاد :/
    +سر به هوا با من بودیییین؟!! :|
    وسط خیابون هم مگه پیاده رو هست؟
    سه تا پست از این وبلاگو خوندم دو تاش در مورد پیچ خوردن پا بود:دی.
    پاسخ:
    همون استراحت گاه هایی که وسط بلواره که اسمش یادم نیست که روشون میمونیم تا ماشینا رد شن و مابدویم به اون سمت! اونا رو میگم!

    +شما موقع به یاد اومدن خاطراتم رسیدین!
    کفش بندی پات کن. بنداشو ببند دور مچ پات
    فکر کنم مشکلت حل بشه
    پاسخ:
    اسپورتامو همینجوری میبستم...یادش بخیر...اسپرتای صورتی_خاکستری و بنفش_نوک مدادی عزیزم!
  • فائزه [وراج ترین ]
  • من اگه پام پیچ بخوره انواع و اقسام شکلک های یاهو رو در میارم !
    ابابا اعتماد به نفس !
    پاسخ:
    حتی اونی رو که شاخ داره و بنفشه؟!
    بازم بخیر گذشته می تونست خیلی بدتر بشه مثلا انگشت شصت پات بره تو چشمت :دی 

    والا... 
    پاسخ:
    وسط خیابون حتما؟! 
    بازم خدارو شکر الحمدلله...وگرنه والا به خدا!
  • فائزه [وراج ترین ]
  • حتی اونی که شاخ داره ،بنفشه : دی
    پاسخ:
    :))
    جز دعاهای سر نمازت باید باشه "الهی کفش مرا در پایم نگه دار" :))))
    پاسخ:
    :)))) وای کلی خندیدم به دعات!
  • بلاگر کبیر ^_^
  • :))))
    پاسخ:
    هرکی بخنده ، خودش بهش دچار شه!
  • امیرحسین احمدی‌نیا
  • منظور از استاد همون دبیر شیمیه که کلاس کنکور میذاره تا جیب خودشو پر کنه دیگه؟!
    پاسخ:
    همون همون! یکی از بزرگترین اشتباهات زندگیم کلاس کنکور شیمی رفتن بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی