زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

همه بیدار بودن!

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۲۳ ق.ظ

رفته بودیم خارج شهر...هوا سردو خنک و عالی در حالی که پالتو و لباس گرم پوشیده بودیم و کلی گشت و گذار...
خلاصه واسه خواب اومدیم مدرسه چون از قبلش اونجا سکنی گزیده بودیم... ساعت 1شب بود و همه خوابیده بودن و چراغا خاموش... یهو پسر عمو کوچیکه از وسط خواب پاشد داد زد مامانی خوب بخواب...مامانی خوب بخواب...گفتم عجب! پا میشه و واسه مامانش قبل از خواب، آرزوی خوابی خوش میکنه! تو همین فکر و خیالا بودم که باز گفت مامانی خوب بخواب...مامانی خوب بخواب...بابایی اومد!!!
و اون لحظه همه زدن زیر خنده...!
پس نتیجه میگیریم: شب سیزده بدر هیچ کس خواب نیس و همه خودشون میزنن به خواب!

+با بیا این پست خواستم نتیجه گیری رو BOLDکنم... مدیونید اگه فکر دیگه ای بکنید!

  • . زیزیگلو

نظرات  (۴)

خخخخخخ لامصببببب شرف نزاشته واسه مامان باباش=))))))))))))
پاسخ:
گفتم چش شد یهو پاشد بچه! :))
من بابام کنارم خوابیده بود نمیشد درست بخندم!
خدا میدونه این چند روزه چقدر سوتی از این و اون گرفتم و وقتی میخواستم بخندم بابام کنارم بوده!
یه سوتی دیگه که عمم داد و خیلی فجیع بود بماند!
  • ابوالفضل ابراهیمی
  • من چیزی نفهمیدن :/
    پاسخ:
    شب قبل از 13بدر شما میخوابین؟!
    نه!
    ما هم نمیخوابیم!
  • مستر نیمــا .
  • قبول نیست سوتی عمه رو باید بگین

    پاسخ:
    نهههه خیلی زشته! :))
    سوتی عمه ات بگو خب:((
    پاسخ:
    زشته!
    حالا میام بهت میگم🙈

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی