عروس خانم نما!
دیروز هی کشان کشان من بی حوصله را با تمام اقداماتی که انجام دادم که نروم بیرون و با تمام مقاومت ها، بیرون بردند، و با تمام اصرار ها که یکم دیگه بیشتر بمونیم کشان کشان و زورکی آوردند خوابگاه! بگذریم که 8 هزار تومان شد پول 4 تا اسکن روی سی دی و یک ثبت نام هدیه ی رایتل که آن هم خودم همه اش را انجام داده بودم فقط جای شماره ی شناسنامه که باید 0 را وارد میکردم کامل واردش کردم و شد 3تومان ناقابل!
هی بدو بدو داشتیم میامدیم خوابگاه و نیم ساعت هم گذشته بود از ساعت مقرر! که یهو یک ماشین عروس زد از جلویمان رد شد! بعد رفتیم جلوتر و ماشین عروسه را دم در یک آرایشگاه زنانه دیدیم... و هی اصرار بچه ها که: بیاین بریم عروسو ببینیم! و هی مطرح شدن این سوال که: آخه به چه بهونه ای!
یهو یک مشت جمعیت دختران هول هولی دانشجو که بدو بدو در مسیر خوابگاه بودند وارد آرایشگاه شدند!
دوستم گفت رنگ مو چند میشه؟ و هی سوالهای آرایشگر که چه رنگیه موهات و اندازشون چقدره و کمه یا پره؟؟ و من در جواب آرایشگاه که واسه عقدش چه رنگی بهش میاد و میخواین مش هم قاطیش باشه و هی سوال و جوابای من و خانوم آرایشگر! فداکاری تا چه حد! تا حدی که سوال و جوابای من نتیجه اش شد دید زدن بیشتر بچه ها به عروس خانم!!
وقتی خواستیم برویم بیرون گفتم: خب پس بزتر چند وقت دیگه ایشالا بهد از عروسیت موهاتو مش کن! و زدیم بیرون!
وقتی آمدیم بیرون دوستم فرمود: اون لحظه که داشتی در مورد رنگ موهای من حرف میزدی یه لحظه فک کردم من عروسم! چقدر طبیعی بودا!!!
- ۹۴/۱۱/۲۹
:))