زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

و واااای از آن روزی

شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۰۸ ب.ظ

که ترم پیش در دانشگاه دعوا شد و مای ترم دومی فهمیدیم دوربین های مدار بسته ی دانشگاه راس راسکی هستند ... و ترم اول مثل یک فیلم رعب انگیز در مقابل دیدگانمان شروع به رد شدن نمود...!
و بعد یاد آن روزی افتادم که چراغ های یکی از کلاس ها را خاموش کرده و در رفتم (که البته هفته ی بعدش که ما در همان کلاس نشسته بودیم، آمدند چراغ ها را خاموش کردن و در رفتند و بچه های کلاس برگشتند به من نگاه کردند و گفتند؛ اونا هم تلافی کردن!!)
و یاد آن روزی که من و پ کنار آبسرد کن به هم آب پاشیدیم و در مقابل دوربین که به خیال خودمان پلاستیکی است بوکس بازی و لگد پرانی کردیم،چون فکر میکردیم ما تکواندو کاریم مثلا! و فکر میکردیم که فقط خودمان هستیم و خودمان و نو بادی الس!
و آن روزی که توی سلف برای دوربین دست تکان دادیم و خندیدیم و الکی الکی مقابلش سخنرانی کردیم و زهی خیال باطل که الکی ها راستکی بود!
و آن روزی که هنوز استاد نیامده بود و ما در آزمایشگاه با روپوش های سفیدی که تنمان بود دست دست و ادا و اطوار و قر های ریز و آهنگ های بلند پخش نمودیم و جشن گرفتیم و دسته جمعی سرود ملی (3تا هم عمه دارم!) خواندیم و م رقصید و تشویقش نمودیم و غافل از اینکه دوربین آزمایشگاه در حال نظاره ی ما بود :|

+ الان هم به روی خودمان نمی آوریم که ما همان آن هاییم!
انقدر که سرسنگین و مودب در حال رفت و آمدیم حتی اذهان عمومی به ما مشکوک هم نخواهند شد و تاکنون بحمدالله نشده!

+ ولی وای به حالمان میشود اگر فیلم ها بازبینی شوند!

  • . زیزیگلو

نظرات  (۱۵)

:)))))
به خودم امیدوار شدم:))
پاسخ:
هنوز حس بچه مدرسه ای بودن داشتیم خب!
  • نگــ ❤ـار
  • منم یه بار جلوی چشم دوربین مخفی مدرسه تخمه خوردم و پوستشو ریختم رو زمین
    برا دوربینم دست تکون دادم تازه :)))
    پاسخ:
    وای وای وای چه کار بدی!
    دیگه ازین کارا نکنیا! :)))
  • اسی بولیده
  • یعنی واقعا فکر کردی دوربینا الکین ؟؟؟!!! :)))
    پاسخ:
    واقعن آره!
    فک میکردن واسه ترسوندم ما هستن فقط!
  • خانم الفــــ
  • ما یه بار جلوی دوربین محترم زبونمون رو دراوردیم! و نشونش دادیم بعد که از در نگهبانی رد شدیم،و سرمون رو انداختیم پایین و عین بچه خوبا میخواستیم عبور کنیم آقای محترم نگهبان گفت؛این زبون به جز دراز شدن کار دیگه ای هم به اسم سلام کردن انجام میده :|  بعد فکر کن یکی دو  سال بعد از جلوی همون نگهبانی به عنوان استاد همون دانشگاه رد بشی و هنوز یادش باشه :||
    پاسخ:
    وااای وااااااااااای!!!!!!
    تو دیگه خیلی وضعت فجیعه!!!!!
    نگهبانه دیگه بهت تیکه نمیندازه؟!!!
    (((((((: .
    یاد ِ بعضی کارای خودمون افتادم :دی.

    پاسخ:
    این لبخند دراز کلی داستان پشتش نهفته س!
    خخخخ...
    امیدوارم بازبینی نشن!!!! 
    تنها چیزیه که میتونم بگم!
    پاسخ:
    :))))
    فک کن بشن!!!
  • سعادت سلیمانی
  • احسنت به این همه ذوق ک برای نوشتن متن هاتون خرج میکنید
    پاسخ:
    متشکرم!
    فهمیدم تیکه انداختیناا!
    فک نکنید که نفهمیدم!
  • فاطمه (خودکار بیک)
  • اصلا داغونم کردی :)))))))))))))))))))))))))))))))
    پاسخ:
    من خودم داغونم هیچی نگو!
    خدا شاهده اگه میدونستم واقعیه... که ازین کارا نمیکردم!
    واقعن برم خجالت بکشم!
    یاد این شعر افتادم در ظاهر بی ربطه و لی کلی ربط داره  

    می فرماید: 

    وای اگر از پس امروز بود فردایی حافظا :))))) 

    والا... 
    پاسخ:
    خیلی بی ربط بود!
    ولی از شما میپذیریم! 20 امتیاز!
    حافظه اکثر دوربینای مخفی معمولا نهابت برا شش ماه هست و بعد شش ماه حافظشون پاک میشه

    در ضمن من یاد روز قیامت افتادم با این متنتون که خدا جلوچشم ودش وخودم فیلم زندگیم رو بذاره!!!!!!!!
    واقعا وای داره اون روز
    خدا خودش ادمم کنه و به همه رحم کنه ان شاءالله
    پاسخ:
    قیامت...
    من یاد جلسه ی کنکور هم افتادم! که همه ی وقت تلفی و درس نخونیا و تلویزیون دیدنات عین فیلم سر جلسه ی کنکور از مقابل دیدگانت عبور میکنه!
  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • سلام

    خیلی سخت است کاری را در مقابل شاهدی انجام دهی که خودش هم قاضی هست!!!

    هر چی بخوای انکار کنی نمیشه!!!

    قاضی میگه من خودم بودم، خودم دیدم، چی را می خوای انکار کنی؟

    پ.ن : مگه میشه خدا را انکار کرد ....
    پاسخ:
    سلام
    این کامنتون انگیزه ای شد که بعد از نوشتن هرکدوم از پستایی که مینویسم، تهش یه نتیجه گیری هم بزارم و یه چیزی رو بادآوری کنم...
    مثل این پست...مثلا قیامت
  • مستر نیمــا .
  • من جای مسئولین دانشگاه بودم روز فارغ التحصیلی هر شخص فیلم های مربوطه به طرف رو تقدیم میکردم به پدر و مادر طرف و میگفتم اینو ببینید واسه یادآوری خاطرات
    البته نمیگفتم فیلم دوربیناس.میگفتم فیلم فرزندتونه:دی
    قیافشون دیدنی بود موقع دیدن فیلم :)))))))))))))))
    پاسخ:
    نیتت خبیثانه س مستر!
    فک کن... واااای فیلمای من! :)))
    البته واسه مامان و بابام طبیعیه این چیزا!
  • محمود بنائی
  • همیشه می ترسیدم که اونور شیشه آسانسور دوربین مخفی باشه، چند وقتی هم به این نگهبان مشکوک بودم چون وقتی از آسانسور خارج می شدم بهم لبخند میزند.
    ولی خیلی خوبه که فکر کنیم که همیشه یک دوربین مخفی در حال نظاره ماست.
    پاسخ:
    مگه تو آسانسور چیکار میکردین؟! :)))
  • خانم الفــــ
  • اتفاقا هر رووووز به روم میاره :))) 
    پاسخ:
    فک کنم تنها کسیه که اونجا انقدرررر خوب میشناستت!
    ازت آتو داره! :)))
  • خانم الفــــ
  • :))) دقیقااا..مجبورم هر روز با لبخننند بهش سلام کنم. :|
    پاسخ:
    و چقدررررر هرروز تو دلش بهت میخنده! :)))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی