نامزد داران4
دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۱۱ ب.ظ
تو اتاق بودم و تازه و از خواب پاشده بودم و خوابالو...
نامزدش بهش زنگ زد و شروع کردم به حرف زدن
بیرون اتاق یکی از بچه های یه رشته ی دیگه اسم دوتا از بچه های تغذیه رو اورد و گفت خیلی به تغذیشون اهمیت میدن و منم دویدم رفتم بیرون واسه دفاع از خودم! که س فقط یه روز اینجااااس! ط هم که گوشت نمیخوره! و کلی جیغ جیغ کردم! :))
اومدم تو اتاق؛
داشت با هق هق مامانش حرف میزد و زده بود زیر گریه
+ اگه من مثلش بشم چی؟!
تازه این که فقط یه روز و نصفی هم نه، یه روز و چند ساعت اینجاس فقط...
یعنی امروز میاد و شب میخوابه و فردا میره....
- ۹۴/۰۸/۱۸