زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

مثل خوره این زخم ها بر روحم افتاده...

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۸ ق.ظ

گاهی فقط یک ابر می‌فهمد هوایم را

یک روح سرگردان، سرای ناکجایم را


یک باغبان در خشکسالی‌های پی‌در‌پی

یک گوش کر، فریادهای بی‌صدایم را


دردم شبیه دردهای پیش از اینم نیست

گم کرده‌ام انگار در قلبم خدایم را


می‌ترسم ازتصویر آیینه که در چشمش

دیوانه‌ای دیگر بگیرد باز جایم را


مثل خوره این زخمها بر روحم افتاده*

درهم تنیده تار رخوت انزوایم را


من گرم رویای خودم بودم نمی‌دیدم

کابوس‌های منتظر در خوابهایم را


رفتم به سمت آرزوهای مه‌آلودم

آنقدر که دیگر ندیدم رد‌پایم را...


*در زندگی زخم هایی هست که مثال خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و می تراشد...صادق هدایت


  • . زیزیگلو