زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

روز،نامه

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۲۶ ب.ظ

من آدم قانون مداری نیستم... یعنی خییییلی نیستم

قوانینم برای هرچیزی یا موضوعی در آن لحظه ("ن" را با کسره بخوانید) به وجود میان و در لحظه ی بعد از بین میرن...


+پا شدم میبینم ساعت 5 عصره... میگم واااای من از دیشب تا 5 عصر امروز خواب بودم؟! یکی میزدم تو سر خودم یکی تو سر گوشی...

تازه یادم میاد که ظهر ساعت3 خوابیدم :|


+به خودم اومدم دیدم دیدم به دیوار تکیه دادم و در حال فکر کردن...


فک میکنم اینا نشانه های خوبی نیست!


+تازه اینکه امروزم مامانم بهم گفت تو افسردگی گرفتی!

چون هیچ جا نمیرم...هیچا باهاشون نمیرم...حوصله ی بیرون رفتنو ندارم...حوصله ی فامیل دوست آشنا مهمونی شلوغ پلوغی... دوست دارم تو جمع باشم ولی حوصلشو ندارم...


امروز ب اجبار خواهرم (که اونم دوماه بود بیرون نرفته بود! یعنی ازوقتی که اومدیم خونه!) رفتیم بیرون با یکی از دوستامون که میشه دختر همسایمون...بدین گونه من افسرده (ن را با کسره بخوانید) بعد عمری تو خونه نشستن اومدم بیرون... خیلی از ساختمونا واسم جدید بودن!!! حتی ساختمونای سر کوچمون!


همین دیگه :/


الانم خونه ی داییمم دختر داییم باکلی زور و اجبار مجبورم کرد بیام خونشون...ولی الان خودش نیست :| من و خواهرم نشستیم از خودمون سلفی میگیریم :|

  • . زیزیگلو

نظرات  (۸)

چه حس ِ تجربه شده ای ...
منم همه ی اینا رو تجربه کردم تو دو هفته ی پیش به عقب (!) .

می دونی یه وقتایی ادم این طوری می شه . نمی دونم می شه اسمش رو افسردگی گذاشت یا نه . ولی خودت رو درگیر یه سری کارا کن که دوسشون داری . مثلا تو یه سری مسابقه شرکت کن . نمی دونم هر کاری دوست داری. با دوستات برو بیرون . مجبوری. تو ماسبفه رنگی رنگی شرکت کن . برو تو جشنواره کتابخوانی شرکت کن و از این قبیل سرگرمی ها .

می دونی من فهمیدم هر چی بیشتر تو این شرایط بمونی ؛ فرقی تو حالت نمی کنه و تازه کسل تر هم می شی .

حداقل این طوری یه خرده بهتر می شه .
پاسخ:
با این جمله ت موافقم
هرچی بیشتر توی این شرایط بمونی، بیشتر توی این حالت غریق میشی
ولی طبق یگی از سه قانون نیوتن،میخوام حالت سکونم رو حفظ کنم...یعنی دوست ندارم تغییرش بدم مگر بالاجبار
:|
پاسخ:
هیچی نگو

منم این حالتو تجربه کردم):

هر چند که الان چند وقتیه که شدیدا ددری(dadari((((:) شدم و دیگه تو خونه بند نمیشم(((((:

به نظرم  این حالتی که گاه به گاه برامون پیش میاد به خاطر سبک زندگی رایج این روزهاست.دل مشغولی های خوب کم شده....آدم های همدل هم که آدم بتونه باهاشون معاشرت های بی حاشیه داشته باشه هم کم شدن.به هر حال سعی کن خیلی تو این شرایط نمونی هر چی بیشتر بمونه پایدار تر میشه.

اگه به گل و گیاه علاقه داری سعی کن یه کم کشاورزی کنی...خیلی حس خوبی به من میده(:

راستی لینکت کردم*-:

پاسخ:
علاقه دارم... باغچه ی بزرگ و دونه و بوته دردسترس نیست...!
شاید بهتر باشه برای تغییر وضعیتم برم باشگاه... از شنبه ایشالا

ددری بودن خوبه! والا! من مامانو بابام هی برنامه میچینن واسه مسافرت من برنامه هاشونو بهم میریزم!
جاتو با من عوض نمیکنی؟ :| از اول تیر آرزوی یه هفته تو خونه موندن به دلم مونده :/
پاسخ:
فکر خوبیه! بیا!
منتهاش نمیتوتم حالت سکونمو خراب کنم... خودت بیا تکونم بده! 
تو خونه نشستن هم خوبه هم بد .. ;D
پاسخ:
خوب نیست... اصلا خوب نیست
وای عنوانت من را کشت :|
به یاد قدیم :)

+ خدایا شتر این کجااااس؟ !!!
پاسخ:
منم یاد تو افتادم!

+ :)))) پریروز تو حمام یادم اومد کلی خندیدم!
سعی کن بیشترتوجمع باشی وگرنه ب مرور دچار گوشه گیری وافسردگی میشی
پاسخ:
دیروز از صبح تو جمع بودم تا نصف شب... گوشیمم پیشم نبود حتی... خوش گذشت ؛)
تو این سن طبیعیه و نسل ما!!
آدم وقتی به شرایط کنونی و آیندش فکر میکنه حالش گرفته میشه که به مرور زمان درست میشه!
اینا نشونه افسردگی نیست
پاسخ:
جمله ی دومتو راس گفتی... همینه
ولی درست شدن یا نشدنش رو نمیدونم... 
البته با تغییر شرایط تغییر میکنم... حالا شاید چون بیکارم این شکلی شدم :|

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی