زیزیگلو

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر...

ای خدایی که خالق خرسی
بنده را آفریده ای مرسی!

پیام های کوتاه
  • ۲۳ مهر ۹۳ , ۱۹:۲۱
    :)
بایگانی

این داستان همچنان ادامه دارد...

سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۲۱ ب.ظ

سر سفره دیگه هیشکی حرف نمیزد،داشتن به بحث کردنای ما گوش میدادن...

+من وقتایی که شروع میکنم به بحث کردن ناخودآگاه تند و تند حرف میزنم...یه ریز و یه بند

یه لحظه به خودم اومدم دیدم دارم بر ضد خودم حرف میزنم! با اعتماد به نفس کامل و اتکا بر جمله ی" اصلا خودتو نباز و بزن به اون راه" بحثو عوض کردم

گفت:وایسین وایسین،داره بر ضد خودشون حرف میزنه،خب...داشتی میگفتی...!  :|


+داشتن در مورد زن گرفتنش حرف میزدن... 

من از درون:حالا کدوم بدبختی قراره زن این بشه؟!  :/

  • . زیزیگلو

نظرات  (۲)

حالا چی گفتی بر ضد خودت؟؟؟

واقعا کی می خواد؟؟
پاسخ:
داشتم بر ضد دارو های ایرانی و به نفع داروهای خارجی حرف میزدم :|
+به من چه! :)
  • سید جلال الدین منتظری
  • سلام علیکم و رحمت الله..
    مطالب ارزنده ی بسیار زیبا یی دارید
    و فعالیت شما در همه ی زمینه ها یکی از مهم ترین و بهترین نقاط قوت وبلاگ جناب عالی به حساب می آید.
    ان شاءالله که درآینده روابط  استواری بین دو وبلاگ بر قرار باشد
    و من الله التوفیق ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی